روایات ساختگی درباره ی حضرت زینب و ام کلثوم
دکتر بنت الشاطی در صفحه 106 و 107 کتاب خود می نویسد: در کتاب نالسیده زینب تألیف دکتر حسن قاسم» و اخبار زینبات تألیف عبیدلی نسابه؟!- جمله ای از نظرم گذشت که در اثناء گفتگو از زینب وسطی دختر علی بن ابیطالب معروف به ام کلثوم که هنگام ازدواج با عمر دخرتی خردسال بود؟! نوشته بود هنگامی که عمر بن خطاب کشته شد بعد از او محمد بن جعفر بن ابیطالب با ام کلثوم ازدواج کرد؟! و بعد از وفات محمد بن جعفر، به همسری عبدالله بن جعفر درآمد؟! و این ازدواج پس از اینکه عبدالله خواهر بزرگ او زینب کبری را طلاق داد واقع شد؟! و همچنان با او بود تا از جهان برفت. به شرح زندگانی عبدالله بن جعفر که مراجعه می کنم چیزی که به دست می آید این است که هیچ یک از تاریخ نگاران و نویسندگان شرح احوال را نمی بینیم که به طلاق دادن مهین بانو زینب از طرف عبدالله، و ازدواج با خواهر او ام کلثوم اشاره ای شده باشد. ما نمی توانیم این خبر را
یقین داشته و قطعی بدانیم. و بهتر این است که بگوئیم طلاق قبل از مسافرت حسین از حجاز بوده است؟! زیرا ام کلثوم تا آخر عمر محمدبن جعفر با وی بوده؟! و می دانیم که محمد در جنگ صفین حاضر بود؟! و بر طبق خبر فوق الذکر ام کلثوم پس از تحمل سختیها که بعد از قتل برادر دید، در باغستان دمشق در نزد عبدالله بن جعفر وفات یافت؟! بنابراین ام کلثوم با عبدالله جعفر بود تا اینکه پس از وقایع ناگوار کربلا از جهان رفت. پس در نتیجه مهین بانو زینب به طور حتم قبلا طلاق گرفته بوده است؟! و بعد از فسخ پیمان ازدواج همراه برادرش حسین اقدام به مسافرت نمود، با تمام سعی و کوشش که برای روشن شدن این نکته ی دقیق و مبهم زندگی زناشوئی زینب به ار بردم این بود تمام آنچه که توانستم به دست آورم؟! «بنت الشاطی«
پاسخ به این مجعولات:
مؤلف مرقد العقیله می نویسد: استاد حسن قاسم مصری در کتاب خود «السیده زینب» نوشته است: «چون عمر به قتل رسید عون پسر جعفر ام کلثوم را به زنی گرفت، عون مرد پس از آن عبالله بن جعفر او را تزویج نمود و این پس از طلاق خواهرش زینب کبری بوده است..«
ما عشت اراک الدهر عجبا (هرچه بیشتر بمانی روزگار چیزهای عجیب به تو نشان خواهد داد) استاد حسن قاسم صفحه ی کتاب خود را سیاه کرده و عمل ناپسند بزه انگیز خود را خدمت به زینب دانسته است به خدا قسم که زینب از این نسبتها و خدمتها بیزار است. وی نوشته است «یاسین بن خیرالله العمری الموصی (م-1232) نوشته است: ام کلثوم و زید بن عمر پسرش در یک روز مردند و عبدالله عمر بر آنها نماز گزارد و حسین او را به نماز مقدم داشت«.
این استاد چقدر بی باک و بر تحریف نصوص مورخین جرأت و جسارت دارد، که از پیش خود
می گوید: ابن طولون و عدوی گفته اند مدفونه ی در «راویه» زن عمر ام کلثوم دختر علی است و حال آنکه ابن طولون و عدوی صریحا گفته اند مدفونه ی در راویه زینب کبری است که همسر عبدالله بن جعفر و مادر عون و عباس و علی است به کتاب زیارات عدوی چاپ دمشق صفحه 21 رجوع فرمائید آری چنین است بازنگریهای دستهای خائن گنهکار نسبت به آثار علمی…
بعد از تتبع بسیار ثابت شد که اکثر حکایات زننده و ناروا نسبت به بنی هاشم مانند تهمت غناء به عبدالله جعفر و اجتماع شعراء در نزد سکینه دختر امام حسین و نظر دادن در شعر شعراء و طلاق دادن عبدالله بن جعفر همسر خود زینب را، از ناحیه ی زبیر بن بکار است که مردی کذاب و جعل کننده و دشمن سرسخت اهل بیت بوده، شایع گردیده است چنانکه علامه ی نقدی در هامش کتاب زینب کبری ص 79 متذکر شده است و از عجائب است باور داشتن حسن قاسم صحت طلاق زینب کبری را، پس از آنکه خودش فضائل عدیده ای برای زینب برشمرده است، و عائشه عبدالرحمن مصری در کتاب خود ترجمة العقیله زینب بدون تحقیق متابعت همکار خود حسن قاسم را نموده است.
معرفی زبیر بن بکار: مؤلف مرقد العقیله زبیر بن بکار را بدینگونه معرفی می کند:
این مرد کذاب وضاع، زبیر پسر بکار پسر مصعب پسر عبدالله پسر ثابت زبیری متوفای 256 هجری است. پدرش بکار به امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ظلم کرد و به دعای حضرت از بالای قصرش به زیر افتاد و مرد، جدش مصعب متهم است و علما او را تضعیف کرده اند، ابوحاتم گفته او کثیرالغلط است و نسائی گفته لیس بالقوی، عبدالله پدر مصعب از شرار ناس و بدخواهان اولاد علی بوده است چنانکه ابن ندیم در الفهرست صفحه 160 آورده است. -اما خود زبیر، شیخ مفید (م 412) گفته:
زبیر بکار در نقل اخبار مورد اعتماد و وثوق نیست و متهم به بغض امیرالمؤمنین می باشد. علامه ی حلی گفته است: زبیر بکار از جعل کنندگان حدیث است و حدیث او مقبول نیست. در صحیحین اثری از حدیث او وجود ندارد (مرقد العقیله در اینجا عده ای دیگر از علما و دانشمندان را بر می شمارد که همه در مذمت زبیر بکار و بدیهای او نوشته اند) و می گوید تمام افراد طایفه ی او از اهل بیت منحرف بوده اند، میانه ی او و متوکل عباسی دوستی بود و متوکل او را والی مکه ساخت. پس از چنین شخصی عجب نیست که روایت جعل کند و عبدالله جعفر را متهم بغناء نماید و حال آنکه خود زبیر و بستگانش به غناء حریص بودند، از جمله سکینه نام دختر خالد بن مصعب است که با شاعری به نام عمرو بن ابی ربیعه و زنان خواننده اجتماع داشته و به خوانندگی می پرداخته است، چنانکه در کتاب اغانی ج 1 / 67 مندرج است. زبیر بکار گاهی سکینه بنت الحسین را متهم ساخته که در نزد او اجتماع شعراء بوده است، و گاهی به عبدالله ابن جعفر تهمت زده که زینب را طلاق داده است، و گاهی ازدواج ام کلثوم را با خلیفه ی دوم به زشترین صورت روایت کرده است که هر غیرتمندی را عرق شرم بر جبین می نشیند.
از چنین کسی قلمهای مزدور متابعت کرده ترهات او را در کتابهایشان نقل می کنند:
مرقدالعقیله بعد از نظریه و قول شیخ مفید که عنقریب خواهد آمد، کتابهائی را نام می برد که در رد ازدواج ام کلثوم با عمر نوشته شده است:
1- کتاب عدم تزویج ام کلثوم محظوظ تألیف فیلسوف علامه ی اکبر شیخ محمد جواد بلاغی (م- 1353 هـ(.
2- کتاب فی رد التزویج مخطوط تألیف علامه سید عبدالرزاق مقرم (م- 1391 ق.هـ(.
3- کتاب الکنز المکتوم فی رد زواج ام کلثوم تألیف سید علی اظهر نقوی هندی (م- 1354(.
4- کتاب السر المختوم فی رد زواج ام کلثوم تألیف شیخ محمد انشاء الله حنفی محمدی الحبشی چاپ هند.
در این کتاب اخیر در صفحه 21 نوشته شده است: ای خوانندگان! این روایت از فضولیات راوی اول بلکه راوی اصل، زبیر بن بکار مفتری کذاب وضاع است که بر سید ما عمر تهمت بسته است و بر علی دروغ زده و روایت تزویج ام کلثوم را از پیش خود ساخته و اختراع کرده و حقیقتی ندارد.
از قدیمترین علمای بزرگ ما که منکر ازدواج ام کلثوم با عمر است، ابومحمد فضل بن شاذان ابن الخلیل الازدی النیسابوری است که از اجله ی فقها و متکلمین است و زمان امام رضا (ع) را تا زمان علی الهادی را درک نموده و صاحب 180 تالیف است. و نیز حسن بن محمد قمی (م 3859) در تاریخ قم که برای وزیر صاحب بن عباد تألیف کرده، انکار ازدواج ام کلثوم را از ابن شاذان نقل کرده است. «انتهای بیانات مرقد العقیله«
علامه ی کراچکی شاگرد شیخ مفید، محمد بن علی (م 449 ق)
در کتاب کنزالفوائد ج 1 / 413 به سند خود روایت کرده است که: عمر بن خطاب از علی ابن ابیطالب (ع) دخترش را خواستگاری کرد تا به زنی گیرد آن حضرت عذرش را خواست که خردسال و صغیر است و من او را برای برادرزاده ام عبدالله بن جعفر آماده کرده ام. عمر گفت من از رسول خدا شنیدم که فرمود: هر حسب و نسبی در روز قیامت گسیخته و بی اعتبار گردد جز حسب و نسب خاندانی و نژادی من و هر زاده ی از مادری عصبه و پیوسته پدران خود باشد جز زاده های فاطمه که به راستی من پدر آنان می باشم.
مترجم کنزالفوائد حاج باقر کمره ای به توضیح آورده است که: داستان تزویج دختر امیرمؤمنان با عمر از دیرزمان میان شیعه مورد پرسش و پژوهش بوده و از این حدیث بر می آید که مورد خواستگاری زینب کبری سومین زاده ی فاطمه زهرا (ع) بوده است که نامزد عبدالله بن جعفر عمو زاده اش بوده
و امیرمؤمنان به همین جهت عذر عمر را خواست و او هم صرف نظر کرده است.
علاوه بر کتب ذکر شده کتاب دیگری که مفصل و عمیق در این موضوع نوشته شده، کتاب افحام است که تآلیف علامه ی کبیر مجاهد شمس العلماء سید ناصر حسین الموسوی الهندی فرزند صاحب عبقات می باشد، وی کتاب خود را به نام افحام الاعداء والخصوم بتکذیب ما افتروه علی سیدتنا ام کلثوم علیها سلام الملک الحی القیوم عنوان داده است و به حد کافی و وافی به دفاع و پاسخ پرداخته که برای مخالف جز اسکات راهی باقی نگذاشته است. چون بنای ما بر ایجاز و اختصار است خلاصه ای اندک را از این کتاب برداشت می کنیم، هر کس طالب تفصیل است به آن کتاب مراجعه نماید.
دلائل رد ازدواج ام کلثوم با عمر:
1- عدم کفویت، مسئله کفویت در اسلام در عقد نکاح واجب است و عمر بن خطاب کفو ام کلثوم نبود (با ایراد ادله و شرح و توضیح)
2- عدم تناسب سنی، فیروزآبادی از قول خود عمر نقل کرده است که وی گفت «مرد باید زنی اختیار کند که همسان و همپایه ی او باشد به این عبارت لینکح الرجل لمته» ای شکله و مثله (1).
3- عدم جواز در گرد آمدن دختر رسول خدا با دختران دشمنان خدا (با ذکر ادله و شرح و تفصیل که در قید ازدواج عمر در دور و بر او عده ای زنان و دختران کفار جمع بودند و چگونه دختر رسول الله با آنان جمع می گردد؟)
4- عمر از دشمنان حضرت فاطمه (ع) است که به آن حضرت ظلم و ستم روا داشت، چگونه پاره ی جگر زهرا ام کلثوم به ازدواج او در می آید؟ (با شرح و تفصیل)
دلائل دیگر نیز آورده است که از جمله ی آنها درشتخوئی و سختگیری عمر است که بین اصحاب معروف به فظ و غلیظی بوده است.
مؤلف افحام سید ناصر حسین، مورخان و راویانی را نام برده که ازدواج ام کلثوم با عمر را نقل کرده اند او اقوال و روایات هر یک را با شرح و تفصیل آورده و تمام را با ادله رد کرده است:
1- ابن سعد صاحب طبقات الکبری (م- 230 ق.هـ) و این قدیمترین کتابست که این دروغ و بهتان را نوشته است.
2- کلام زبیر بن بکار اسدی در کتاب النسب (عبیدلی) (م- 277(: (این تاریخ منقول از الذریعه و مرقد العقیله است. والذریعه و معجم المؤلفین و اعلام زرکلی کتاب النسب را به نام «انساب آل ابی طالب» معرفی کرده اند. والذریعه نسب مؤلف آن را کامل ذکر کرده و در آخر گفته مشهور به یحیی النسابة العقیقی.
3- ابن قتیبه دینوری صاحب کتاب المعارف (م- 276(.
4- ابن عبدالبر القرطبی در کتاب الاستیعاب.
5- ابن اثیر الجزری در کتاب اسدالغابه (م- 630(.
6- ابن حجر العسقلانی در کتاب الاصابه (م- 852(.
ما در اینجا از باب نمونه روایت ابن سعد صاحب طبقات را که قدیمترین است با پاسخ سید ناصر حسین در رد او می آوریم و آنگاه به گفته ی شیخ مفید در رد روایت زبیر بکار اکتفا می نمائیم:
ابن سعد نوشته است: «ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب مادرش فاطمه دختر رسول خداست عمر بن خطاب او را تزویج کرد در حالی که او به حد بلوغ نرسیده بود، نزد عمر بود تا اینکه عمر کشته شد و زید بن عمر و رقیه بنت عمر را به دنیا آورد، پس از عمر ام کلثوم زن عون بن جعفر شد و چون عون مرد محمد بن جعفر او را به زنی گرفت بعد از خواهرش زینب«- این گفتار خود ابن سعد است که بر مبنای روایت خلاصه کرده است و روایت او این است:
انس بن عیاض لیثی، از جعفر بن محمد و او از پدرش خبر داده که عمر بن خطاب دختر علی ام کلثوم را
از علی بزنی خواست، علی گفت آن را برای پسر جعفر گذاشته ام، عمر گفت قسم به خدا در پشت زمین مروی را نمی یابی که از من بهتر از او نگاهداری کند و معاشرت نماید، علی گفت چنین کنم، روز بعد که علی و عثمان و زبیر و طلحه و عبدالرحمن بن عوف، بین قبر و منبر نشسته بودند، عمر وارد شد و گفت رفئونی آنها هم کلمه ی رفاء والبنین (2) را به عنوان تبریک زفاف به عمر گفتند، و بعد پرسیدند برای چه ای امیرمرمنان؟ گفت برای زفاف دختر علی، بعد از آن عمر این خبر را نقل کرد که: پیغمبر گفت کل نسب و سبب منقطع یوم القیامة الا نسبی و سببی و من دوست داشتم چنان باشم.
مؤلف افحام ناصر حسین چنین پاسخ داده است:
1- این خبر مردود است زیرا انس بن عیاض لیثی مورد طعن و مذمت واقع شده است، از اهل سنت مالک بن انس صاحب مذهب مالکی، و ابن حجر در تهذیب او را قدح کرده اند، و از عجائب آنکه خود ابن سعد انس بن عیاض را کثیر لاخطا توصیف کرده است. 2- از بی حیائی این مرد لیثی آن است که این خبر دروغ را از امام معصوم جعفر بن محمد و از پدر معصومش امام محمد باقر علیهماالسلام که خداوند این دو بزرگوار را از دروغ و افترا پاک داشته روایت کرده است برای اینکه مردم را فریب دهد و چنین خبر باطلی را بپذیرند. 3- اگر فرض کنیم چنین بوده، وقتی که علی به عمر گفت دخترم را برای پسر جعفر گذاشته ام پسر جعفر کفو بود و عمر کفو نبود باید عمر عذر علی را پذیرفته باشد چونکه کفو بودن در عقد نکاح شرط اسلامی است. 4- اینکه عمر گفته باشد مردی مثل من خوش معاشرت و نگهدارنده برای ام کلثوم نیست آیا عمر با آن ناراحتیها و اذیتهائی که نسبت به فاطمه روا داشت در قول خود صادق بود و یا با هزار قسم هم از او پذیرفته نمی شد. 5- از عجائب این خبر ساختگی این است که خطبه و اعتذار و اصرار و تزویج، در زمان واحد واقع شده، و آنجا شاهدی (شخص ثالثی) اصلا وجود نداشته است و اصحاب پیغمبر این عقد اطلاع نیافته اند تا اینکه بین قبر و منبر خود عمر آمده و به جمع مهاجرین خبر داده است، در صورتی که خود عمر منکر نکاح سری می بوده و بدون حضور ولی و دو شاهد تجویز نمی کرده است، و این مطلب بر مطلعین کتب حدیث و فقه پوشیده نیست، پس چگونه عمر جایز دانسته باشد که چنین نکاحی واقع گردد.
6- سزاوار بود عمر جمعی از اصحاب پیغمبر و بنی هاشم را نزد خود دعوت کند نه اینکه خودش به مجلس مهاجرین آید و به آنها خبر زفاف بدهد و بگوید رفئونی. 7- اما اینکه در این خبر دروغ آمده است که عمر به اصحاب و مهاجرین گفت رسول خدا فرمود کل نسب و سبب منقطع یوم القیامة الا نسبی و سببی و کنت قد صحبته فاحببت
ان یکون هذا ایضا- مردود است برای اینکه اتصال سببی به رسول خدا از ناحیه ی دخترش حفصه که زن رسول خدا بود، برایش حال بود و کفایت می کرد، در صورتی که مؤمن و مصدق پیغمبر باشد، و اگر نباشد، صحبت و اتصال سودی به او نمی دهد.
ابن سعد از راوی دیگری به نام «وکیع بن الجراح» عبارات دیگری اضافه کرده که مؤلف افحام جواب کافی داده و آن را مردود ساخته است در این روایت دروغ و ساختگی سخن از مقدار مهریه ام کلثوم و ولادت زید بن عمر به میان آمده است. اما اینکه ابن سعد گفته است که بعد از عمر، ام کلثوم زن عون بن جعفر و بعد از آن زن محمد بن جعفر شده بعد از خواهرش زینب، – مرلف افحام چنین پاسخ می دهد:
تزویج عون و محمد ام کلثوم را بعد از قتل عمر، از دروغهای بزرگست، زیرا عون و محمد در جنگ تستر (شوشتر) که در عهد عمر واقع شد کشته شدند و این نکته نزد اهل تاریخ و رجال پوشیده نیست.
عبدالبر در کتاب استیعاب نوشته است عون بن جعفر و برادرش محمد در تستر به شهادت رسیدند و عقبی برای آنان نبود.- ابن اثیر در اسدالغابه نوشته عون بن جعفر به تستر شهید شد و عقبی نداشت.- ابن قتیبه نوشته است محمد بن جعفر به تستر شهادت یافت و عون بن جعفر به تستر ایضا و لا عقب له.
– ابن حجر عسقلانی در اصابه نوشته است: «استشهد عون بن جعفر فی تستر و ذلک فی خلافة عمر و ماله عقب«.
ابن سعد بعد از عون و محمد تزویج ام کلثوم را با عبدالله بن جعفر ذکر کرده است و این بسیار پوچ و باطل است، برای اینکه بسیار از علمای اهل سنت در کتب خود نوشته اند که وقتی ام کلثوم از دنیا رفت حسن و حسین به نماز او حاضر شدند و همه ی علماء و مورخین نیز اجماع دارند که زینب تا رفتن به اسیری شام حیات داشته است، من نمی دانم
ابن سعد که می گوید فوت ام کلثوم در عهد معاویه بود و حسنین و عده ای از بنی هاشم در نماز او شرکت داشتند چگونه از این ورطه خلاص می یابد و چگونه رفع اشکال می نماید؟!!
اما در رد جعلیات زبیر بکار قبلا از کتاب مرقدالعقیله در معرفی این کذاب وضاع سخن گفتیم در اینجا برای توضیح بیشتر به کلام شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه که هم در مرقد العقیله آمده و هم در افحام اکتفا می کنیم. مؤلف افحام گوید در بطلان دروغ زبیر بکار برای ام کلثوم آنچه را که شیخ مفید طاب ثراه در جواب مسائل سرویه آورده کفایت می کند.
شیخ مفید فرمود: خبر تزویج دختر علی (ع) به عمر ثابت نیست و از طریق زبیر بکار است که معروف و متهم به بعض امیرالمؤمنین می باشد و در نقل خبر مورد وثوق نیست و در آنچه به بنی هاشم نسبت داده امین نمی باشد روایت زبیر بکار را ابومحمد یحیی بن حسن المشهور به یحیی النسابة (3) در کتاب خود آورده است و بسیاری از مردم گمان کرده اند که روایت از مردی علوی است و درست است و حال آنکه روایت از مرد علوی نیست و از زبیر بکار است، و در متن روایت اختلاف دیده می شود، گاهی می گوید که خود علی متولی اجرای عقد دخترش بودف و گاهی از عباس روایت می کند که عباس متولی اجرا بوده، و گاهی می گوید با تهدید و ارعاب بنی هاشم عقد واقع شد، و گاهی روایت می کند که عقد به اختیار و ایثار انجام یافت. پس از آن بعضی از راویان خبر ذکر می کنند که دختر علی برای عمر فرزندی آورد و نام او را زید گذاشت و بعض آنها برای زید هم فرزندی ساخته اند، و بعضی گفته اند که زید و مادرش با هم کشته شدند، و بعضی از راویان گفته اند زید باقی ماند و بعضی از راویانند که گفته اند عمر مهر ام کلثوم را چهل هزار درهم قرار داد، و بعضی می گویند چهارهزار، و بعضی پانصد درهم
ذکر کرده اند. و این کثرت اختلاف خود، حدیث و روایت را باطل می کند و از تأثیر می اندازد مؤلف مرقد العقیله از مرآة العقول ج 3 / 448 نقل می کند: کلام مفید رحمه الله مشعر بر این است که یحیی بن حسن نسابه در آنچه از مثل شخصی همچون زبیر بکار کذاب دشمن اهل بیت روایت کرده، ثقه و مورد اعتماد نیست.
توضیحا عرض می شود که چون روایت ساختگی زبیر بکار در کتاب نسب عبیدلی که مردی علوی و ثقه است آمده بیشتر نویسندگان و علماء باور داشته و به اشتباه افتاده اند، در صورتی که باید آنان هم همچون شیخ مفید نظر به «ما قال» کرده «من قال» را در این مورد دخالت ندهند، متأسفانه به عکس چنین شده و دروغ رایج گشته است به طوری که مؤلف منتهی الآمال می نویسد (ص 135(: «اما ام کلثوم حکایت تزویج او با عمر در کتب مسطور است و بعد از او ضجیع عون بن جعفر و از پس او زوجه ی محمد بن جعفر گشت، و ابن شهر آشوب از کتاب امامت ابومحمد نوبختی روایت کرده که ام کلثوم را عمر بن خطاب تزویج کرد چون آن مخدره صغیره بود هم بستر نگشت و پیش از آنکه با او مضاجعت کند از دنیا رفت.- مؤلف کامل بهائی که از علماء قرن هفتم است نیز داستان خطبه کردن عمر ام کلثوم را به طوری نقل کرده که ذلت خاندان از آن مشاهده می شود که عمر با ارعاب و تهدید تهمت دختر خردسالی را از آنان گرفته است.- مؤلف طراز مذهب از این بازار دروغ پردازی بی بهره نماند با اینکه مدارک رد و قبول در اختیار داشته از این ورطه سالم بیرون نیامده و کفه ی جعلیات را سنگین تر شمرده است. الها قدوسا، به حرمت پاکانت سوگند که ما را از زلات فکر و لغزشهای بیان و بنان در امان دار.
»حبیب الله فضائلی«
1) المنجد: اللمة را به الصاحب فی السفر، اصحاب، رفقه- المؤنس، للواحد والجمع معنی کرده است. جفت باید بر مثال یکدیگر در دو جفت کفش و در موزه نگر.
2) 1- از محمد بن احمد بن حنبل شیبانی در مسند نقل شده است که عقیل بن ابیطالب زنی گرفت، بعد از زفاف جمعی نزد او آمده به او گفتند الرفاء والبنین عقیل گفت چنین مگوئید که پیغمبر ما را از آن منع کرد و فرمود بگوئید بارک الله فیک و بارک لک فیها… محمد طاهر گجراتی در مجمع البحار آورده است: طیبی در شرح مشکاة گفته قوله (راوی) بالرفاء والبنین در آن نفرت دادن از بنات است و آن مفید نیست، و از این جهت شارع عوض آن را دستور داده است، واضع این خبر چیزی زشت و منکر را به عمر نسبت داده است، زریرا آن از رسوم جاهلیت بود و عادات کفار است. «افحام ناصرحسین«2- مؤلف جلاءالعیون نوشته است: کلینی روایت کرده که مبارکباد و زفاف فاطمه را چنانچه در میان ایشان (عرب) متعارف بود می گفتند: «بالرفاء والبنین» یعنی این مزاوجت به اتفاق و پسرها مقرون باد، پیغمبر فرمود چنین مگوئید بلکه بگوئید علی الخیر والبرکة یعنی مزاوجت با خیر و برکت باد. «علامه مجلسی«3- در کتاب مجمع البحرین طریحی ذیل کلمه ی «رفا» آمده است: رسول خدا (ص) از «ارفاء» نهی کرد… و در خبری نهی شده است که به متزوج «رفاء و بنین» گفته شود برای اینکه از عادات جاهلیت بود که موجب نفرت از دختران شود و آن باعث انقطاع نسل گردد، بدین سبب به جای آن سنت اسلامی آمده است. رفاء بر وزن کتاب به معنی توأم شدن و ملحق شدن به هم است. «طریحی«4- در المنجد برای کلمه ی رفاء معنی تهنیت نیز آمده است.
3) در کتاب الذریعه جلد 2 / 378 چنین است ابوالحسین یحیی بن حسن بن جعفر الحجة بن عبیدالله الاعرج بن الحسین الاصغر ابن الامام السجاد (ع) المشهور به یحیی النسابة العقیقی المولود بالمدینه 214 المتوفی 277 (مرقد العقیله و افحام کنیه ی او را ابومحمد نوشته اند(.