جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مجلس ماتم رسمی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

زینب سلام الله علیها چون دید که یزید بر سر رفق و مدارا آمده است، چنانکه کامل بهائی نوشته است «کس فرستاد نزد یزید که اجازت ده ما را تا تعزیت حسین بداریم، یزید اجازت داد (1) و گفت باید ایشان را به دارالحجاره برید تا آنجا گریه کنند. هفت روز آنجا تعزیت داشتند، هر روز چندان زن بر ایشان جمع می شدند که از حصر و احصا بیرون بود. مردم قصد کردند که خود را به خانه ی یزید اندازند و او را بکشند. مروان از این حال واقف شده نزد یزید آمد و با او گفت هیچ صلاح ملک تو نیست که اولاد و اهل بیت و متعلقان حسین آنجا باشند، صلاح در آنست که کار ایشان بسازی و به مدینه فرستی الله الله که کار ملک تو تباه شود به سبب این عورات» کامل بهائی.

منتهی الآمال نیز از علامه ی مجلسی نقل کرده است: خانه ای را برای ماتم و عزاداری آنها مقرر کرد اهل بیت جامه های

سیاه پوشیدند و هر که از قریش و بنی هاشم در شام بود در ماتم و سوگواری شرکت کردند و تا هفت روز بر آن جناب نوحه و زاری کردند.

»طراز مذهب«: در اعلام الوری و دیگر کتب آمده است که یزید امر کرد تا زنان اهل بیت در سرائی که به سرائی یزید پیوسته بود، فرود آوردند و ایشان چند روزی اقامت کردند، آنگاه نعمان بن بشیر را گفت ساخته ی سفر شو.

پس یزید حضرت سجاد را به خلوت طلبید و گفت خداوند پسر مرجانه را لعنت کند به خدا قسم اگر من نزد پدرت حاضر بودم آنچه از من می خواست عطا می کردم و به هر چه ممکن بود مرگ را از او دفع می کردم و نمی گذاشتم کشته شود، لکن قضای خدا باید جاری شود، اکنون از برای برآوردن حاجت تو حاضرم «ارشاد- کامل بهائی- منتهی الآمال«

حضرت سجاد فرمود حاجت اولم آنست که سر پدر مرا به من دهی تا زیارت کنم (2) و توشه ی بازپسین بردارم. دوم آنکه حکم کنی تا هر چه از ما به غارت برده اند به ما رد کنند، سوم آنکه اگر قصد کشتن مرا داری شخص امین را همراه اهل بیت رسول خدا کنی تا آنها را به حرم جدشان برساند. یزید گفت اما دیدار سر پدرت میسر نیست، و اما کشتن تو من ترا عفو کردم و جز تو کسی ایشان را به مدینه نخواهد برد، و اما آنچه از شما به غارت رفته من از مال خود به چندین برابر قیمت عوض می دهم. حضرت فرمود اموال خود را خواهانیم از بهر آنکه بافته ی فاطمه دختر محمد (ص) و مقنعه و گلوبند و پیراهن او در میان آنها بوده است. یزید امر کرد تا آن اموال را آوردند و رد کردند و دویست دینار هم به زیاده از مال خود داد، حضرت آن زر را بگرفت و بر فقرا و مساکین قسمت کرد. «منتهی الآمال و غیره«

یزید اهل بیت را نیز طلبید و ایشان را میان ماندن در شام که با حرمت و کرامت توطن نمایند

و برگشتن به مدینه مخیر گردانید، آنان رفتن به مدینه را خواستند. «منتهی الآمال«


1) از این روایت معلوم می شود که اهل بیت قبلا رسما مجاز به اقامه ی ماتم و سوگواری نبوده اند. و این تعزیت از قرائن و احتمالات در ماه محرم 62 بوده است.

2) از این عبارت مفهوم می شود که مدتی سر ابیعبدالله رد معرض دیده ها نبوده و حضرت سجاد هم در این مدت زیارت نکرده است.