از مجموع آنچه در مجالس یزید روی داده و ثبت شده چنین بر می آید که یزید می خواست عمل ناپسند خود را توجیه کند و درست جلوه دهد و قیام حسین را محکوم و اهل بیت را با ارعاب تسلیم امر خود نماید. اما رفتار و گفتار اهل بیت به ویژه خطبه ی حضرت سجاد در جامع دمشق و خطبه ی حضرت زینب در مجلس عام یزید یکباره او را مأیوس و خواسته ی او را نقش بر آب کرد. لذا پس از خطبه ی حضرت زینب دستور داد تا از خانه ای که از متعلقات قصر و در اختیار اهل بیت گذاشته بود خارج شوند، تا از دور و بر او دور و روانه ی منزل مخروبه ای که برای انتقال آنان معین شده بود بشوند. خرابه ای که وصف آن را از روایات می شنوید:
پس از خطبه ی زینب (ع(، یزید چاره ای ندید جز اینکه اهل بیت را از مجلس به خرابه بفرستد، خرابه ای که آنان را از گرما و سرما حفظ نمی کرد، در آنجا همچنان به نوحه و عزاداری می گذراندند. «مقتل الحسین مقرم«
یزید فرمان داد تا زنان را با علی بن الحسین در زندان بردند که آنان را از گرما و سرما حفظ نمی کرد تا اینکه رویهاشان پوست انداخت. «امالی شیخ صدوق مجلس 31«
منتهی الآمال از قول شیخ مفید آورده که ایشان را در موضع خرابی که نه دافع گرما بود و نه حافظ سرما حبس کردند چنانکه صورتهای مبارکشان پوست انداخت.- و همچنین لهوف و مثیرالاحزان و جلاءالعیون بر این اتفاق دارند که یزید دستور داد اهل بیت را به خانه ای بردند که آنها را از گرما و سرما حفظ نمی کرد در آنجا ماندند تا آنکه صورتهاشان چاک چاک شد و پوست انداخت و در تمام مدتی که در دمشق بودند، به عزاداری حسین اشتغال داشتند.
در نفس المهموم از بصائر الدرجات از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که وقتی که بامر یزید
حضرت زین العابدین را با اهل بیت در منزل مخروبه ای جای دادند بعضی به بعضی گفتند یزید ما را به این خرابه منزل داده است که بر سر ما خراب شود و ما را هلاک کند. زندانبانان به زبان رومی گفتند، این جماعت اسرا می ترسند که منزل به سرشان خراب شود، و فردا همه را از این خرابه بیرون می آورند و به قتل می رسانند. منتخب التواریخ می نویسد: از این روایات استفاده می شود که وقوف اهل بیت در محبس احتمالا زیاده بر چهل روز بوده است. مؤلف گوید: در مدتی که اسیران در خرابه به سر می برده اند، مقاتل و کتب چنانکه باید شرح نداده اند و جز اندکی را از بسیار مذکور نساخته اند (1) در این اوقات ملاقات منهال را با حضرت سجاد ذکر کرده اند که شرح آن در مقاتل آمده است. مؤلف امام حسین و ایران، کمک دادن و غذا آوردن سهل ساعدی را مذکور ساخته و نوشته است حضرت سجاد در خرابه بیمار شد و سهل ساعدی به بالین او طبیب آورد. با اینکه زندانبان ها و مراقبین مانع آزادی مردم بوده اند ولی مردم شام و زنان و هاشمیات به هر نحو ممکن گهگاه از خرابه نشینان دلجوئی می نموده اند.
ظلم و ستم یزید نسبت به خاندان نبوت بر ملا شده بود و روز به روز برای عامه مردم شام روشنتر می گشت و از یزید متنفر شده زبان به طعن و سرزنش او می گشودند. یزید به وسیله ی مأموران از این نفرت مردم آگاهی می یافت. مؤلف منتهی الآمال گوید: از مقاتل و حکایات ظاهر می شود یزید از انگیزش فتنه بیمناک شد، از شماتت و اذیت اهل بیت خوی بگردانید و طریق رفق و مدارا پیش گرفت، حارسان و نگاهبانان را که به مراقبت اهل بیت گماشته بود برداشت و آنان را در حرکت و سکون به اختیار خودشان
گذاشت و گاهی حضرت سجاد را در مجلس خویش می طلبید و قتل امام حسین را به ابن زیاد نسبت می داد و او را لعنت می کرد، و بر این کار اظهار ندامت می نمود، و این همه به جهت جلب قلوب عامه و حفظ ملک و سلطنت بود و نه اینکه به واقع پشیمان و تائب شده باشد.
»یزید در صدد برآمد جراحات ایشان را التیام بخشد دستور داد تا خانه ای را که متصل به خانه اش بود مخصوص اهل بیت قرار دهد، لذا اهل بیت را منتقل به آن خانه کردند و مدتی را در آن اقامت داشتند. «ارشاد- منتهی الآمال» «حرمسرای یزید برای دیدار و مواسات با حضرت زینب کبری و فاطمه دختر حسین و همراه آنها آمدند. و یزید نیز خواست تلافی صدمات آنها را بنماید، دستور داد سید سجاد و حرم اطهار را در منزلی به خصوص جای دهند و لوازم احتیاجات ایشان را فراهم سازند» «کتاب سحاب نقل از کتاب ابوالشهداء عقاد«
1) در سوریه محلی را در باب الصغیر جنب محل رؤس شهدا، نشان می دهند که آنجا را به نام خرابه می نامند و چاه آبی که کهنگی و قدمت آن ظاهر است دیده می شود، و محرابی در آن محل است که گویند عبادتگاه حضرت زین العابدین بوده است، و دیده شد که مختصر تعمیرات در آنجا به عمل آمده است.