توضیحی در تعدد مجالس یزید، و حالات مختلف او- و تعدد توقفگاههای اهل بیت در شهر شام
مؤلف طراز مذهب نوشته است: عبارات ارباب مقاتل در بیان آوردن حرم و سبایا را به مجلس یزید و آنچه از آن پس مشهود گردید، در نهایت خلط و عدم انتظام است. مجاری اوقات ایشان را که در مجالس عدیده روی داده در یک مجلس انگارند.
کتب و مقاتلی که در واقعه ی طف و اسارت اهل بیت نوشته شده اغلب گزارشگونه ای به اختصار یا اندکی مشروح می باشد و به پاره ای از وقایع اعتنا ننموده اند، در همان گزارشگونه هم طبیعت قضیه و اقتضای زمان و مکان ملحوظ نشده و مرتب تدوین نگردیده است. از جمله این موارد رویدادهائی است که برای اهل بیت در شام و در مجالس یزید بوده که به تفضیل و ترتیب ضبط نکرده اند و به ما نرسیده است مانند مجالس یزید، و حالات مختلف و متلون
یزید که بر چه علت بوده است، و تعدد محل سکونت اهل بیت در شام.
لذا بر اساس فحوای کلام و عبارات مجموع روایات در این موضوع می گوئیم 1- مجالس متعدد و متناوب بوده است و آن همه وقایع گوناگون در یک مجلس صورت نبسته است که در ضمن شرح مجالس روشن می گردد. 2- در مدت توقف اهل بیت در شام از لابلای اخبار و روایات بر می آید که در چند جا محل سکونتشان تغییر یافته است:
در خانه ای که متصل به قصر یزید بود، در خرابه، در منزل دیگر، در منزلی که برای اقامه ی عزاداری بوده، در آخر، ایامی را معززا در یکی از منزال قصر گذرانده و بعد روانه ی مدینه شدند. و این خود دلیل دیگر بر توقف ده ماهه ی آنان در شام می باشد. 3- در برخورد یزید با اسیران گاهی با خشونت و خشم و گاهی با رقت و ترحم مشاهده می شود. و این هر دو حالت گاهی در تغییر آنی و دفعی فی المجلس ظاهر می شده و فرو می نشسته و گاهی تدریجی و با فاصله بوده و دوام می یافته و به هر حال او چکیده ی نکرای معاویه و آغشته ی بخمر و غرور جاه و مقام ظاهری بود. در اواخر ایام توقف اهل بیت بر اثر ظهور عکس العملها و فشار افکار عمومی و نفرت مردم او مجبور به اظهرا مدارا و ملاطفت نسبت به حضرت سجاد و خاندان رسالت گردید. «مؤلف«
مؤلف کتاب امام حسین و ایران می نویسد: یزید روز و شب شراب می نوشید، فقط موقعی که می خوابید نمی نوشید و وقتی از خواب بر می خاست کسی جرأت نداشت با وی حرف بزند زیرا دچار خمار شب بود، آنگاه برای او سفره ی شرابخواری می گستردند، و مزه های شراب را بر سفره می نهادند تا اینکه او بعد از زدن چند جام به حرف در می آمد، و اگر حال داشت شاعران را احضار می کرد تا اشعار آنها را بشنود یا خود شعری را که سروده بود برای آنها بخواند وگرنه زنها را احضار می نمود و با آنها مشغول مغازله و مطایبه می شد تا سفره ی ناهار گسترده شود. (و گاهی با ندیم خود به بازی شطرنج مشغول می گردیده است(.