جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کربلا (اوضاع و موقعیت و وجه تسمیه)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

»کتاب قیام حسین«: این کلمه مرکب از دو کلمه ی «کرب» که در زبان آرامی مزرعه معنی می دهد و «ال» به معنی خدا، مرکب است، به هر حال اشتقاق مربوط به قرنها پیش از حادثه است از سالی که آن حادثه ی غم انگیز رخ داد به معنی عربی آن «کرب (اندوه) و «بلا» نزدیکتر شده است می توان گفت پس از مکه هیچ شهری از چنان شهرت برخوردار نگردیده است، آنجا سرزمین تلاش حق و باطل و جای نبرد عدالت با ستم است، خوابگاه آزاد مردانی است که مرگ را بر ننگ ترجیح دادند و کشته شدن با افتخار را از زیستن در کنار ستمکاران و مظلوم کشان بهتر دانستند.

»امام حسین و ایران«: کربلا از اسامی قدیم آشوری می باشد و شاید در اصل کربل بوده چون در آشور قدیم اسامی عده ای از شهرها و دیه ها به «لام» ختم می شده است. ص 182 و بعد: از قول مورخان یونانی ور ومی و از نوشته ی ابوالاسود دوئلی به وسیله ی ابن الخیاط تحت عنوان نظری به وضع کربلا آورده است:

منطقه ی کربلا دشتی بوده است در قسمت غربی شط فرات دارای اراضی مخلوط با شن و تپه های کم ارتفاع، در آن دشت غیر از خرابه های نینوا نشان دیگر از آبادی نبوده و کنار خرابه ها چندین خانوار زندگی می کرده اند که در آنموقع آن مکان را قریه نینوا می خوانده اند… اگر کسی در شمال منطقه ی کربلا نزدیک شط فرات بموازات خرابه های نینوا قرار می گرفت وضع آن منطقه را به اینگونه می دید: در طرف راست او خرابه های نینوا و در طرف چپ او شط فرات در آفتاب برق می زد، و وضع شط در آنجا طوری بود که به اراضی مغرب رودخانه سوار می شد و در مقابل او (طرف جنوب) تپه های کم ارتفاع که بعضی دارای ارتفاع بیشتر بود، زمین را مواج نشان می داد در طرف چپ آن شخص (فرضی(، ساحل شط فرات نیزار بود، و در عقب او به فاصله ی دور یک نهر از فرات منشعب

می گردید و به طرف مغرب می رفت تا روستاهای دور دست مشروب نماید هرودیان یونانی گوید: علت اینکه نینوا پایتخت کشور آشور، شهری بزرگ و آباد گردید همین بود که در آن منطقه آب رودخانه ی فرات به اراضی مجاور سوار می شده است و این شهر به دست پادشاه «ماد» ویران گردید.

در دوره ی ساسانیان کاربل (کربلا) وقتی قشون روم وارد بین النهرین می شد از آن عبور می کرد و در همان منطقه به دفعات جنگهای سخت بین پادشاهان ساسانی و رومیان در گرفت. منطقه ی کربلا به مناسبت دارا بودن تپه های کم ارتفاع برای جنگ سواران و ارابه ها مناسب نبود، بدون اینکه به کلی مانع از جنگ سواران باشد و بین دو تپه کم ارتفاع جلگه های بالنسبه مسطح وجود داشت (ص 170(. حسین روز دوم محرم 61 وارد کربلا شد و در محلی در دو کیلومتری شط فرات در ساحل راست شط یعنی ساحل غربی توقف کرد، و سربازان حسین برای اینکه به میدان جنگ بروند از شمال به سوی جنوب می رفتند و در آن حال فرات در طرف چپ آنها قرار داشت (یعنی طرف مشرق(. عمر بن سعد با سپاه خود وقتی وارد کربلا شد، در جنوب کاروان حسین توقف کرد و اردوگاه به وجود آورد. فاصله بین کوفه و کربلا نود و پنج کیلومتر به مقیاس امروز بوده است. (1).

»نفس المهموم«: در بحار از خرائج نقل کرده است که: حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: علی علیه السلام با مردم بیرون آمد تا یکی دو میل به کربلا مانده پیشاپیش آنها می رفت، بجائی رسید که آنرا «مقذفان» گویند در آنجا گردش کرد و گفت دویست پیغمبر و دویست سبط در این زمین شهید شدند.. الخ- مترجم نفس المهموم مرحوم شعرانی گوید: بخت نصر اسباط بنی اسرائیل را به اسارت آورد و در میان آنها پیغمبران بودند بسیاری از آنها را کشتند پایتخت وی بابل بود، نزدیک شهری که امروز ذی الکفل گویند و قبور انبیای بنی اسرائیل هنوز

بدانجا مزار است، و این بنده به زیارت آنجا توفیق یافتم، چنان مقدر بود که مصرع حضرت ابیعبدالله نزدیک مصارع انبیاء و کنار شط فرات باشد. ص 129: قطب راوندی از ابی جعفر (ع) (باقر) روایت کرده است: حسین)ع) پیش از کشته شدن به اصحاب خود گفت که: رسول خدا (ص) فرمود: ای فرزند ترا به رفتن عراق مجبور سازند و آن زمینی است که ابنیا و اوصیا یکدیگر را دیدار کردند، و در جائی که «عمورا» (2) نام دارد شهید گردی، با گروهی از یاران که از زخم آهن در خویش الم نیابند، آنگاه این آیت تلاوت فرمود «قلنا یا نار کونی برد او سلاما علی ابراهیم«، و جنگ بر تو سرد و سلام باشد. پس شادان باشید که اگر ما را کشتند ما نزد پیغمبر رویم. مترجم نفس المهموم مرحوم شعرانی از تاریخ طبری از حضرت باقر (ع) در حدیثی طولانی روایت کرده است که: «عدل الی کربلا فاسند ظهره الی قصباء و حلاء کیلا یقابل الا من وجه واحد«. یعنی حسین (ع) سوی کربلا گرائید و پشت به نیزار با تلاقی داد که از یکسوی با دشمن روبرو شود- هر کس آنگونه زمین را در نزدیکی کربلا دیده است، داند که عبور و حمله از آن میسر نیست.

»منتهی الآمال ص 249«: بدانکه آنچه تحقیق شده آنست که موقف حضرت سیدالشهداء علیه السلام در روز عاشورا رو به نقطه ی مشرق بوده، و موقف عمر بن سعد رو به مغرب، به دلیل آنکه میمنه ی او فرات واقع می شود و عمرو بن حجاج موکل بر فرات در میمنه بوده، کلید دار بقعه ی مبارکه ی حضرت سیدالشهداء می فرمود: نواویس تا نزدیک پل سفید بوده که قبرستان بابل بوده، و مرده ها را در میان خم می گذاشتند و دفن می کردند، که فعلا آن خمها پیدا شده، در میان آنها خاک دیده شد که چون در آتش می ریختند، بوی گندی از آن ساطع می شد.

و کربلا شهری بوده مقابل نواویس و دو نهر یکی علقمی و دیگر نینوا [که از فرات منشع بوده، و منطقه را مشروب میکرده است]. نهر علقمی الآن آثارش هست که از طرف عون می آمده تا نزدیک شهر کربلا و نزدیک کوره پزیها آثارش منطمس می شود، لکن اگر کسی به خط مستقیم بیابد تا به مقام حضرت صادق (ع) در نزدیک «غاضریه» می رسد و آن نهر علقمی [است که] از پشت سر قبر حضرت ابی الفضل (ع) می گذشته است، و آن حضرت بر مسناة (3) آن شهید شده است.

»مؤلف«: در مقاتل و در اشعار نام «طف» نیز به کربلا اطلاق شده که بنابر لغتنامه ها به معنی ساحل رود و ساحل دریا است و با کلمه ی «شاطیء» به یک معنی است، شاطیء الفرات یعنی ساحل فرات در مجمع البحرین آمده است: الطف الذی قتل فیه الحسین سمی به لانه طرف البر مما یلی الفرات.


1) در دوران قدیم تا ایام امام حسین علیه السلام، دو شط فرات و دجله جداگانه و با فاصله به خلیج فارس می ریخته است و بعدا اتصال یافته است.

2) عمورا- یحتمل که در دورانهای قدیم به این نام هم بوده است- در معجم البلدان حموی یک شهر بزرگ و یک شهر کوچک به نام عموریه ثبت است که می تواند مؤید بر تداول این قبیل نامها باشد.

3) مسناة به معنی بلندی و پشته ای است که جلو آب را ببندد و سد کند.