وقتی فاطمه و سکینه دو دختر امام حسین علیه السلام نگاه کردند و دیدند: یزید بر لب و دندان امام حسین علیه السلام چوب خیزران می زند، صدای گریه بلند کردند، بطوری که از گریه ی آنها، زنهای یزید و دختران معاویه، به گریه افتادند؛ سرانجام این دو خواهر دلسوخته نتوانستند تاب بیاورند، به عمه ی خود زینب علیهاالسلام پناه بردند و گفتند:
»یا عمتاه ان یزیدا ینکث ثنایا ابینا بقضیبه» عمه جان، یزید با چوبدستی خود، دندانهای پیشین پدرمان را می زند.
زینب علیهاالسلام برخاست و گریبان خود را پاره کرد و به زبان حال چنین فرمود:
»اتضربها شلت یمینک انها
وجوه لوجه الله طال سجودها«
آیا چوب می زنی، دستت شل گردد، این سر و صورت، از چهره هایی است که سالهای طولانی برای خدا سجده کرده است. (1)
1) سوگنامه ی آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم، ص 454 به نقل از معالی السبطین، ج 2، ص 156.