زمان مطالعه: < 1 دقیقه
شهر تکریت آن روز یهودی نشین بود، وقتی اهل بیت علیهم السلام نزدیک آن رسیدند، مأموران اموی نامه ای به والی تکریت نوشتند که از آنها استقبال کنند، اما وقتی آنان دروازه ی شهر را زینت کردند و طبل و شیپورها را به نشانه ی شادی و سرور به صدا درآوردند، متوجه شدند که آن مرد خارجی که بر یزید خروج کرده، فرزند پیامبر آخرالزمان است، به همین جهت مردم آن شهر ناقوسهای کلیسا را به علامت عزاداری و سوگواری، به صدا درآوردند، جشن
خود را به عزا تبدیل نمودند و شعار دادند: ما از آن مردمی که پسر دختر پیامبر خود را کشته اند بیزاریم، آنوقت مأموران، اهل بیت علیهم السلام را از شهر بدون توقف عبور دادند. (1)
1) زینب قهرمان، دختر علی علیه السلام، ص 274 به نقل از مقتل ابی مخنف، ص 114.