جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حضرت زینب کنار بدن بی سر برادر

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در کتاب دمعة الساکبه از ابن ریاح روایت می کند که واقعه ی عاشورا، را خود مشاهده کرده و می گوید: چون امام حسین علیه السلام شهید شد، زنی بلند بالا از خیمه خارج شد و از نگرانی خاطر چنان بود که پایش به دامنش پیچید و بر زمین افتاد. بلند شد و ندا می کرد: واحسیناه، وااماماه، واقتیلاه، وااخاه، چون کنار جسد برادر رسید برادر را بی سر یافت و چشم زینب علیهاالسلام بر بدن غرقه به خون برادر افتاد و از پرده ی جگر فریادها زد و روی زمین افتاد. چنان بیتابی نمود که حاضرین به حال او گریان شدند و از یکدیگر می پرسیدند: این زن کیست؟ گفتند: زینب دختر علی علیه السلام است. (1)

سینه زنی

سر نعش حسین زینب به زاری (2)

بگفتا ای برادر سر نداری (2)

به قربان لب خشکت برادر (2)

مگر عباس آب آور نداری (2)

تو بودی وارث ملک سلیمان (2)

چرا انگشت و انگشتر نداری (2)

به کهنه پیرهن کردی قناعت (2)

چرا آن پیرهن بر تن نداری (2)

سر نعش حسین زینب به زاری (2)

بگفتا ای برادر، سر نداری (2)


1) حضرت زینب کبری علیهاالسلام، ص 132.