جنازه ی امام حسن مجتبی علیه السلام را به سوی قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم حرکت دادند، تا امام علیه السلام با جدش تجدید عهدی کند. مروان بر استر خود سوار شد و به نزد آن زن (عایشه) رفت و گفت: حسین علیه السلام، برادرش حسن علیه السلام را آورده است که با پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دفن کند، بیا و مانع شو. گفت: چگونه مانع شوم؟
پس مروان از استر به زیر آمد و او را بر استر سوار کرده به نزد قبر رسول صلی الله علیه و اله و سلم آورد و فریاد می کرد و بنی امیه را تحریض می کرد که مگذارید، حسن علیه السلام را در پهلوی جدش دفن کنند. آن زن نزد قبر آمد و خود را از استر افکند و فریاد زد: به خدا سوگند که نمی گذارم حسن علیه السلام را در اینجا دفن کنید، تا یک مو در سر من هست. (1)
و به روایتی گفت: فرزند خود را از خانه ی من بیرون برید که نباید در اینجا چیزی دفن شود و نباید حجاب پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دریده گردد.
امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو و پدرت از پیش حجاب پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را دریدید و تو به خانه ی پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم کسی را بردی (مقصود ابوبکر است) که دوست نداشت نزدیک او باشد و خدا از این کار از تو بازخواست خواهد کرد، همانا برادرم حسن علیه السلام به من امر کرد که جنازه اش را نزدیک پدرش بیاورم تا تجدید عهد کند و بدانکه برادر من از همه ی مردم به خدا و رسولش و معنی قرآن داناتر بود و نیز او داناتر از این بود که حجاب رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم را پاره کند…. اگر دفن کردن در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم از نظر ما جایز بود، می فهمیدی که برخلاف میل تو او در آنجا دفن می شد. (2)
محدث قمی (مرحوم شیخ عباس) از صاحب مناقب نقل می کند: جنازه ی امام حسن علیه السلام را تیرباران کردند و (هنگام دفن) هفتاد چوبه ی تیر از آن بیرون آوردند. (3)
بنی هاشم خواستند شمشیرها را بکشند و جنگ کنند که امام حسین علیه السلام فرمود: به خدا سوگند می دهم شما را که وصیت برادرم را ضایع نکنید و چنین نکنید که خونی ریخته شود. پس به ایشان خطاب کرد که اگر
وصیت برادرم نبود، هر آینه می دیدید که چگونه او را نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دفن می کردم و بینی های شما را بر خاک می مالیدم.
پس جنازه ی آن حضرت را برداشتند و به جانب بقیع حمل کردند و در کنار قبر جده اش فاطمه ی بنت اسد به خاک سپردند. وقتی که امام حسین علیه السلام جنازه ی برادر را در قبر نهاد اشعاری در سوگ آن حضرت خواند و در قسمتی از آن چنین فرمود: کسی که مالش ربوده شده، غارت شده نیست بلکه غارت شده کسی است که برادرش را در دل خاک بپوشاند. (4)
خدایا، آیا آن لحظه ای بر حضرت زینب علیهاالسلام سخت تر گذشت که به او خبر دادند، جنازه ی برادرت حسن علیه السلام را هدف تیرها، قرار داده اند یا آن لحظه ای که میان قتلگاه تیرها و نیزه ها و شمشیر شکسته ها را کنار زد و نگاهش به بدن بی سر برادرش امام حسین علیه السلام افتاد. به هر حال، مصیبتها یکی پس از دیگری بر قلب نازنین وی سرازیر می شود و اوست که با صبر خود، صبر را به زانو درمی آورد.
1) منتهی الآمال، ج 1، ص 439.
2) سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم، ص 61.
3) سوگنامه ی آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم، ص 63 به نقل از انوار البهیه، ص 83.
4) سوگنامه ی آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم، ص 64 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 45.