جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آیا شما هم دنبال جنازه ی مادر بودید؟!

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آخر دختر پنج – شش ساله چگونه و با چه حالتی در تشییع جنازه ی مادر شرکت کند؟! مادرتان را که از خانه بیرون می بردند، نزدیک بود که روح از کالبدتان بیرون رود ولی پدر بود که شما را تسلی دهد و جانتان را حفظ کند. به هر حال پدر با گریه و ناله بدن رنجور و ضعیف مادر را به خاک سپرد و سپس برای اینکه قبر مادر شناخته نشود، هفت قبر دیگر اطراف قبر مادر ساخت. (1)

می گویند پدرت پس از دفن مادر، دست خود را از غبار خاک پاک کرد، غم و اندوهش به هیجان درآمد، اشک بر گونه هایش جاری نمود و رو به جانب قبر جدت سخنانی فرمود، از جمله اینکه: ای پیامبر، امانتی را که به من سپرده بودی به تو برگردانده شد، اما اندوه من همیشگی است و شبهایم را با بیداری بسر می برم، تا اینکه به تو بپیوندم، بزودی دخترت تو را آگاه خواهد

کرد، که امت تو به ستم کردن، هم رأی شدند، چگونگی حال را بی پرده از وی بپرس، وضع چنین است، در حالی که هنوز فاصله ای با زمان حیات تو نیفتاده، و یادت فراموش نگردیده است. (2)

شب بود گل خانه ی ما را بردند

بیجان تن جانانه ی ما را بردند

آهسته در سوخته را وا کردند

خاکستر پروانه ی ما را بردند

زمزمه

خدا مادرم را کجا می برند

گمانم برای شفا می برند

من و خانه داری و من غمگساری

خدایا تمام مرا می برند

کجا می برندت کجا می برند

کجا می برندت، کجا می برند

خدایا گل من که نیلی نبود

جواب پیمبر که سیلی نبود

علی جان ز عشقت کمانی شدم

در این کوچه ها ارغوانی شدم

خدایا چه خاکی شده بر سرم

که رفته ز سر سایه ی مادرم

ز غم دل دونیمم، یتیمم یتیمم، منم در محن

شده قوت من اشک و خون جگر

ندارد کفن مادرم ای پدر

بمیرم برایت، بیاور عبایت، به جای کفن

چسان زیر تابوت بگیرد علی

خدایا کمک کن نمیرد علی

بمیرم برایت، بیاور عبایت، به جای کفن


1) رنجها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام، ص 253.

2) رنجها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام، ص 254.