جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شکست دشمن در تداوم مبارزه.

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حق گرایان و خدا جویان هنگامی که با دشمنان نبرد می کنند، براساس اعتقاد خود ادامه ی مبارزه را به ضرر دشمن می دانند و همین اعتقاد موجب می شود که از طولانی شدن مبارزه خسته و مأیوس نگردند.

زینب کبری (علیهاالسلام) نیز ضمن اثبات کفر یزید به آیه ای از قرآن متوسل شد که بر اساس آن ادامه ی حیات یزید را به ضرر او می دانست.

بر اساس منطق قرآن، در مشی های یزید و کشتن حسین (علیه السلام) و یاران باوفایش و اسارت اهل بیت عصمت و طهارت به منزله ی پیروزی برای یزید نیست بلکه مهلتی است تا بر گناهان خود بیفزاید.

زینب کبری (علیهاالسلام) با قلبی سرشار از اطمینان، دنیای غرور و نخوت یزید را با بیان این آیه به یکباره ویران ساخت و موجی از تشویش و اضطراب در قلب او آفرید. استدلال زینب (علیهاالسلام) آنچنان محکم و خدشه ناپذیر بود که

یزید راه گریزی برای خود جز سکوت ندید و هرگز تصور نمی کرد زنی داغدیده در سایه ی قدرت فرعونی او این چنین قد برافرازد و با تشر و خشم تمام به او پاسخ بگوید.

آری هر کس در مبارزه ی خود به این اصل مهم باور داشته باشد و شجاعانه به دشمن می تازد و در یک لحظه دنیای سفاکترین نوع بشر را عوض می کند و چون زینب (علیهاالسلام) در اولین یورش خود به یزید می فهماند که تمام تلاش های مذبوحانه او بر باد است و جز ننگ و نفرین و عذاب اخروی برای خود ذخیره نکرده است.

یزید نیز با اولین ضربه ی سفیر کربلا اراده اش مسلوب گشت و آنچنان گیج و گنگ شد که جوابی برای گفتن نداشت. اگر ما عمقا تماشاگر صحنه باشیم، در خواهیم یافت که در این میدان، زینب (علیهاالسلام) اسیر نیست، بلکه این یزید معلون است که در چنگال قهر زینب (علیهاالسلام) گرفتار آمده است و نه تنها قدرت عظیم و جدال دروغین خود را از یاد برده بلکه خود را در کویری گمشده احساس میکند.

آری از اینکه می گوییم زینب (علیهاالسلام) قهرمان است، قهرمانی او را باید در این فرازها جستجو کرد، اوضاع روحی و شرایط خطرناکی که او در آن واقع است، هیچگاه نباید از نظر دور داشت، اگر برای عزاداری سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) و مصیبت خواهرش زینب (علیهاالسلام) آن همه تأکید شده است، تنها بدین خاطر نیست که برای آنها اشک بی محتوا بریزیم، گرچه مصیبتی که بر آنها وارد شده بسیار بزرگ و دلخراش است و دل سنگ را به نرمی خاک و گرمی خون مبدل می کند، لکن تنها اشک بی هدف و گریه ی

بی درد و عزای تشریفاتی کافی نخواهد بود. چرا که زینب (علیهاالسلام) پیروی درد آشنا می خواهد، کسانی را می طلبد که شرایط دشوار و سخت او را لمس کرده و به اصول مبارزه ی او معتقد و پایبند باشند و هیچگاه حقیقت اسارت کفر برانداز او را قربانی مصیبت او نکنند و عزاداری سوزآور و مسئولیت آفرین او را با عافیت طلبی در نیامیزد و بدانند که اشک و گریه ی زینب (علیهاالسلام) نیز سلاح مبارزه او بودند. اشک و ناله ای که حماسه ساز نباشد و از لابلای آن روش مبارزه ی زینب (علیهاالسلام) شناخته نشود و به کاهی نمی ارزد.

بنابراین اولین درسی که در مکتب مبارزه ی زینب (علیهاالسلام) آموختیم این است که از طولانی شدن مبارزه و نبرد مأیوس نشویم و بر اساس فرمایش خدای منان، یقین پیدا کنیم که ادامه ی مبارزه به ضرر دشمن است و به عبارتی باطل را جولانی است و حق را دولت پایدار.