هدف قبلی معاویه در هم کوبیدن اساس اسلام و محو سنت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، چرا که آل سفیان عموما و معاویه خصوصا به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قلبا ایمان نیاورده، بلکه از روی کراهت و ترس از شمشیر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اسلام را پذیرفتند. هنگامی که معاویه مانع بزرگ یعنی امام حسن (علیه السلام) را کنار زد درصدد اجرای نقشه های پنهانی خود برآمد. وی علیرغم اینکه دشمن سرسخت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بود لکن ظاهرا سعی می نمود چهره ی پلید خود را در نقاب اسلام پنهان نگه دارد و از این حربه در کوبیدن اسلام و محو آثار آن استفاده کند، لذا خیانتی که معاویه به اسلام نمود در نوع خود کم نظیر است.
اکنون مواردی را که عمق کینه و عداوت معاویه را به اسلام و پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) را نشان می دهد، ذیلا می آوریم:
معاویه از زنده بودن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دلها و تکریم مردم دنیا از حضرتش به بزرگی، سخت نگران بود، لذا آرزو می کرد نام او را محو و یاد آن پیامبر آسمانی را در اذهان مسلمانان بمیراند. او این نیت شوم و پلید را با یکی از دوستان نزدیک خود بنام مغیره بن شعبه در میان گذاشت.
مطرف فرزند مغیره بن شعبه ثقفی گفت: «من با پدرم بر معاویه در شام وارد می شدیم و پدرم نزد او می رفت و سپس به نزد ما می آمد و از عقل و تدبیرش برای ما سخن می گفت، اما پدرم یک شب به خانه آمد ولی از خوردن غذا خودداری کرد و بسیار غمگین بود، ساعتی در انتظار نشستم و با خود فکر کردم که شاید تأثر پدرم شاید بعلت کاری باشد که ما انجام داده ایم و یا حادثه ای بوده که در بین ما واقع گردیده لذا به پدرم گفتم چرا شما را امشب غمگین می بینم؟ گفت: فرزندم من از نزد ناپاک ترین مردم (معاویه) می آیم، سؤال کردم به چه علت او را این گونه یاد می کنی؟ گفت: امشب با معاویه تنها نشسته بودم به او گفتم ای امیرالمؤمنین تو به قدرت کامل رسیده ای اکنون چه می شود اگر عدل پیشه سازی و نیکی های خود را به مسلمانان وسعت بخشی؟ تو اکنون پیر شده ای چه می شود اگر به برادرانت از بنی هاشم به مهربانی نظر کنی و بدینوسیله صله رحم نمایی؟ بخدا قسم اکنون دیگر نزد بنی هاشم قدرتی نیست تا تو از آن هراسان باشی. معاویه در جواب گفت: هیهات هیهات برادر تمیم ابوبکر به حکومت رسید و عدل را پیشه ساخت و انجام داد، آنچه که انجام داد، اما بخدا قسم یکروز از مرگ او بیشتر نگذشت که نام او هم از میان رفت، تنها همین
مقدار از او نامی ماند که کسی بگوید ابوبکر. پس از وی برادر عدی (عمر) زمام حکومت را در دست گرفت و کوشش کرد و ده سال شدت عمل نشان داد، ولی بخدا قسم فردای آن روزی که مرگ دامنش را گرفت نام او هم مرد و یاد او فراموش گشت، تنها همین قدر از او باقی است که بگویند عمر، سپس برادر ما از قبیله بنی امیه (عثمان) زمامدار گردید، مردی که کسی از نظر خانوادگی و نسب مانند او نبود، سپس انجام داد آنچه که باید دهد و نسبت به او هم انجام شد (او را کشتند) ولی بخدا سوگند فردای آنروز که به هلاکت رسید یاد او هم در بین مردم مرد و فراموش گردید. اما برادر هاشم (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم() هر روز پنج بار بنام او فریاد می زنند! اشهد ان محمدا رسول الله ای مغیره مادر برای تو نباشد! با زنده بودن نام آن مرد کدام عمل باقی می ماند؟ بخدا قسم چاره نیست مگر اینکه نام او دفن شود.«(1)
معاویه برای تحقق نیت پلید خود از دو روش استفاده کرد:
1) مروج الذهب / ج 2 / ص 69.