جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زندگی با عبدالله به جعفر

زمان مطالعه: 3 دقیقه

دلیل دیگر بر زهد زینب کبری (علیهاالسلام) زندگی او با عبدالله بن جعفر بود. شاید ثروتمندی همسرش وسیله ای برای امتحان او بوده است، بدین معنا که در مواجهه با زرق و برق دنیا نه تنها شیفته ی آن نمی شود و تمام امکانات شوهر را در جهت خودآرایی و رفاه بیشتر خود بکار نمی گیرد بلکه بی رنگ تر از زینت دنیا نزدش رنگی جلوه نمی کند.

تحقیقا شواهد تاریخی حکایت از آن دارند که زینب (علیهاالسلام) آنچنان به زهد خو گرفته بود که یک لحظه زندگی زاهدانه را با تمامی دنیا معاوضه نمی کرد. او نه تنها تحت تأثیر مال و ثروت شوهر قرار نگرفت، بلکه حب دنیا را آنچنان از دل فرزند جعفر بیرون کرد که گوی سبقت را در میدان بذل و بخشش از همگان ربود و انصافا جود و سخای عبدالله مرهون زهد و

ایمان زینب (علیهاالسلام) بوده است.

زینب (علیهاالسلام) اگر چه در خانه عبدالله زندگی می کرد ولی به آن خانه تعلق نداشت، او ساده زیستی را به عنوان بهترین میراث پدر و مادر در طول عمر با برکتش حفظ کرده بود، هرگز لباس فاخر نپوشید و غذاهای رنگارنگ تناول نکرد، به زیور آلات و تجملات دنیا بی رغبت بود و اعتقادش بر این اساس بود که انسان باید زینت هر چیزی باشد، آن کسی که شخصیت و زیبایی را در جواهرات و لباسهای گرانبها جستجو می کند، در قمار زندگی بازنده است و بدلیل بی محتوایی و احساس فقر ذلت درونی اوست که دنیای فانی در چشمانش زیبا جلوه می کند.

آری زینب کبری (علیهاالسلام) از آن جهت قهرمان است که راحت طلبی را برای خود ننگ و عار می دانست. او با زندگی در بلا و سختی ها خو گرفته بود و پایداری و استقامت را در حوادث و بحرانهای زندگی، بهترین زینت انسان قلمداد می نمود. وقتی زینب متوجه می شود برادر آهنگ سفر دارد، با وجود اینکه به آینده ی خطرناک آن علم دارد، مشتاقانه به خیل بلاجویان می پیوندد و در کوران مصائب و سختیها، صبر و شکیبایی و صلابت بالقوه خود را به منصه ظهور می گذارد.

متأسفانه هنوز هم قهرمانی زینب (علیهاالسلام) بر اوراق دفتر تاریخ محبوس مانده و به صحنه زندگی پا ننهاده است و اغلب بر سبیل دلسوزی و اظهار وفاداری صرفا مجلسی می آرایند و بر مصائب او تأسف می خورند و بعضا افراد متمول و رفاه طلب برای حفظ منافع و سرمایه ی های بادآورده ی خود و کسب مشروعیت خود ماسک اسلام به چهره کشیده و سنگ امام

حسین (علیه السلام) را به سینه می زنند و جلوتر از همه متولی عزاداریها می گردند.

گرچه دشمنان اسلام، مقدسات دینی را لعاب زر و زور خود ساخته اند، لکن بدتر از آن این است که در سایه ی القائات و بدآموزیهای خود توانسته اند، دین در خدمت زور و سرمایه را به عنوان الگوی زندگی با ارزش و شرافتمندانه به مردم تلقین کنند. اگر ما از روی واقع بینی به مسائل بنگریم ملاحظه خواهیم کرد که شیوه ی زندگی پیشوایان ما اصولا مغایر با آن چیزی است که صاحبان زر و زور مدعی آن هستند. یقینا تا وقتی که لباس محبت دنیا را از تن بدر نکنیم لباس معرفت را بر اندام ما نمی پوشانند و تا زمانیکه زهد را به عنوان اصل و پایه ی زندگی برنگزینیم نه تنها به معرفت اهل بیت (علیه السلام) نمی رسیم، بلکه حب دنیا ما را از محضر آنان نیز دور می کند.

نازپروده های بی دردی که خود را متولی مراسم عزاداری حسین (علیه السلام) می دانند و مذهب موسی (علیه السلام) را در کاخهای فرعونی تبلیغ می کنند، باید بدانند که مغضوب پیشگاه آنان هستند، چرا که رسیدن به محضر اهل بیت (علیهم السلام) و مورد شفاعت آنان قرار گرفتن راه و روشی دارد که آغاز آن زهد و بدنبال آن در دریای بلا شناور شدن و کوله بار مسئولیت دینداری را در کوران حوادث بدوش کشیدن است و کسی که از این صفات پسندیده تهی باشد قهرا از درک مقام والای قهرمان کربلا عاجز است.

ناز پروده را چه پیام مصیبت است

کو بلاکش که حدیث غم من گوش کند