یکی از امتیازات حضرت زینب (سلام الله علیها) ایمان کامل به خداوند و یقین راسخ به اوست، عقیله ی بنی هاشم به اوج قله ی ایمان رسیده بود، او دختر بزرگ عارفی بود که فرمود:
»لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا«(1)؛ اگر پرده ها برداشته شود، به یقین من- در مورد خداوند- افزوده نخواهد شد.
یقین و ایمان حضرت زینب (سلام الله علیها) بود که بعد از از دست دادن همه ی برادران، برادرزاده ها و فرزندان خود وقتی در میان جسدهای قطعه قطعه شده رسید و نگاهش به جسد برادر سر بریده افتاد، در بارگاه خداوند این گونه سخن گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربان«(2)؛ خدایا این قربانی را از ما بپذیر.
در برخی نقل ها آمده است که حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمود: «خدایا این قربانی قلیل را از ما قبول بفرما!(3)
آیا باز هم باور نکنیم که ایمان و یقین حضرت زینب (سلام الله علیها) در تاریخ کم نظیر بوده است؟! حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقابل خداوند، همه چیز را قلیل می پندارد. این دلیل روشنی بر ایمان و یقین حضرت زینب است. ایمان و یقینمحکم دختر علی (علیه السلام) است که وقتی ابن زیاد با زخم زبان گفت: «آنچه را خداوند با برادرت انجام داد، چگونه دیدی؟«، فرمود: «از خداوند چیزی جز خوبی ندیدم!«.(4)
ایمان کامل و انقطاع از هر چیز، شیوه ی خاندان رسالت است. بنابراین در کربلا سیره ای را که حسین دارد، همان سیره را حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز دارد. برای حسین (علیه السلام) شهادت علی اصغر از همه ی مصیبت ها سخت تر و مشکل تر بود، ولی ایشان قنداقه ی علی اصغر را به دست گرفته، فرمود:
»هون ما نزل بی انه بعین الله«(5)؛ آنچه بر من وارد شده آسان است، زیرا جلوی چشم خداوند واقع شده است«.
سخت ترین وقت برای حضرت زینب (سلام الله علیها(، موقعی بود که نگاهش به بدن بی سر اما قطعه قطعه شده ی برادر افتاد، آن وقت دست ها را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا قربانی مرا بپذیر.«
واقعا انسان وقتی ایمان و یقین محکم حضرت زینب (سلام الله علیها) را نگاه می کند، بی اختیار بر حضرت درود می فرستد.(6)
1) موفق خوارزمی، المناقب، (قم: موسسه نشر اسلامی، چ دوم، 1411ق) ص 375؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 253 و ج 10، ص 142 و ج 11، ص 179.
2) باقر شریف قرشی، السیدة زینب، ص 52.
3) محمد مهدی حائری، شجرة طوبی، (نجف، مکتبة حیدریه، 1385 ق(، ج 2، ص 393.
4) ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص 17، ابن طاووس، اللهوف، ص 94؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 116؛ سید محسن امین، لواعج الاشجان، ص 209.
5) ابن طاووس، اللهوف، ص 96؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 46؛ باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین (نجف: الادب، 1394 ق) ج 1، ص 9.
6) همان.