در توضیح این لقب باید گفت: «عبادت» و عبودیت از آثار مقام «یقین» به خداوند است، یقین به توحید الهی که بالاتر از آن مقامی برای علم و یقین نیست.
حضرت زینب (سلام الله علیها) در اعلی درجه ی یقین قرار دارد و در کودکی نیز این یقین را به همراه داشته است. شاهد آن روایتی است که نقل می کند: حضرت زینب (سلام الله علیها) دو یا سه ساله است و روی دامن پدرش علی (علیه السلام) نشسته، آن حضرت به او لطف فرموده، نوازش می کند و مهر می ورزد. پس فرمود: «دخترم! بگو واحد (یک(» ایشان فرمود: واحد. پس فرمود: بگو اثنین (دو تا(، آن مخدره ساکت شد. دوباره فرمود: بگو اثنین، ناگهان زینب (سلام الله علیها) عرض کرد: «پدر جان! کسی که گفت یکی چطور می تواند بگوید دو تا- یعنی لا اله الا الله-» با این که نظر
امیرالمؤمنین (علیه السلام) عدد بود، ولی آن مجلله فورا منتقل به وحدانیت حق گردید. پس آن حضرت او را بوسید و به سینه چسبانید و فرمود: فدای تو شوم.(1)
بودی از کودکیت عالمه ی کامله ای
راز توحید خدا درس الفبای تو بود
لذا مرتبه ی هر کس را باید به عبادت و معرفت او شناخت و حضرت زینب (سلام الله علیها) تمام عمر خود را صرف عبادت و بندگی نموده، بلکه نفس عبادت و بندگی بود؛ چرا که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خدا نموده و بس است برای اهل معرفت فرمایش امام حسین (علیه السلام) در وداع آخرین با آن مخدره که فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شبت فراموش نکن.«(2)
و چنانچه نقل کرده اند هر گاه آن مخدره به دیدار برادر می آمد، امام حسین (علیه السلام) به احترام ایشان جلوی پایش می ایستاد و او را در جای خود می نشاند.
بود قرآن به کف و پیش تو برخاست حسین
این عمل شرح یکی از عظمت های تو بود
زینب (سلام الله علیها) آنچنان علاقه به عبادت داشت که هیچ چیز حتی مصائب طاقت فرسا نتوانست او را از خدا جدا کند. بعضی فضلا گفته اند: «زینب (سلام الله علیها) برای رضای خدا در تمام عمر تهجد و عبادت را ترک نکرد، حتی شب یازدهم محرم. همانگونه که فاطمه- دختر امام حسین (علیه السلام(- گوید: «عمه ام زینب در آن شب در محراب عبادت دعا می خواند و به خدا استغاثه می کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله اش فرو ننشست.
برخی پژوهشگران روایت کرده اند که حضرت زین العابدین (علیه السلام) فرمود: «عمه ام زینب در تمام طول مسافرت از کوفه به شام نمازهای واجب و نوافلش را ایستاده می خواند و در یکی از منازل دیدم نشسته می خواند«، علت این کار را از او پرسیدم. پاسخ داد: «به خاطر شدت گرسنگی و ضعف سه شبانه روز است که دیگر نمی توانم ایستاده نماز بخوانم«؛ زیرا حضرت غذای خود را بین کودکان تقسیم می کرد؛ چرا که دشمن به هر کدام از ما در شبانه روز فقط یک قرص نان می داد.(3)
نشد نماز شبت ترک در اسارت هم
اگر چه کوه غمی در کنار داری تو
1) دستغیب، عبدالحسین، زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها(، ص 13.
2) ماهنامه پیام زن، سال پانزدهم، ش 173، ص 32.
3) ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشیعه، ج 3، ص 62.