جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رضیعة ثدی الولایه (کسی که از سینه ی ولایت شیر نوشیده)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

این لقب یکی از القاب برجسته حضرت زینب (سلام الله علیها) است. در توضیح این لقب علامه شیخ جعفر نقدی گوید:

»زمینه ی پیدایش این بانوی پاک و بزرگوار و جای پرورش این گوهر ارزنده، دامان نبوت بود. در خاندان رسالت رشد یافت و شیر وحی را از سینه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوشید؛ از این رو پیدایشی پاکیزه و پرورشی روحانی یافت. پنج تنی که از اصحاب کساء بودند، آموزش و پرورش و آراستنش را بر عهده گرفتند و او را همین بس که اینان ادب آموزان و استادان وی هستند.«(1)

در توضیح «الولایه» باید گفت: یکی از القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها(، «ولیة الله» است؛ یعنی کسی که خداوند ایشان را ولی قرار داده و دوست داشتن آن بزرگوار را بر همه ی خلایق واجب کرده است. شاهد بر این مطلب آیه ی مودت است که خداوند فرموده: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛(2) بگو (به مردم) از شما اجر رسالت نمی خواهم مگر دوست داشتن خاندانم.«

زمخشری- از مفسران بزرگ اهل سنت- در تفسیر این آیه گوید: هنگامی که این آیه نازل شد، گفته شد: ای رسول خدا! این خویشاوندان تو که محبت و مودت نسبت به آنها بر ما واجب شده چه کسانی هستند؟ ایشان فرمود: «علی و فاطمه و دو پسران او«.(3)

و در حدیث معراج آمده است که خداوند فرمود: «ای محمد! تو، علی، فاطمه، حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین را از نور خود آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمان ها و زمین عرضه کردم. هر کس آن را پذیرفت، نزد من از مؤمنان به شمار می آید و هر کس آن را منکر شد، نزد من از گمراهان (ستمگران) خواهد بود. ای محمد! اگر بنده ای از بندگان من آنقدر مرا بپرستد و عبادت کند که از کار افتد و از لاغری و ناتوانی بسان مشک خشکیده و فرسوده ای شود و بعد از ورود بر من، منکر ولایت شما شود، او را نخواهم آمرزید تا اینکه اقرار به ولایت شما نماید.«(4)

با توجه به اینکه حضرت زینب (سلام الله علیها(- همان گونه که توضیح آن خواهد آمد- در این

لقب با مادر بزرگوارش شریک می باشد، می توان گفت؛ آن حضرت جزو «ذوی القربی» است که خداوند متعال دوست داشتن آنها را واجب کرده است.


1) رحمانی همدانی، احمد، فاطمه شادمانی دل پیامبر، ص 857.

2) شوری (42) / 23.

3) طبرسی، ابوعلی، تفسیر مجمع البیان، ج 22، ص 125.

4) رحمانی همدانی، احمد، فاطمه شادمانی دل پیامبر، ص 77.