جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قبر منسوب به بلال حبشى‌

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بلال بن رباح، از صحابه ی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و مؤذن آن حضرت، از بردگان سیاه پوستِ‌ خریدارى شده از حبشه بود که به خدمت امیّة بن خلف در آمد و سال‌ها زیر ستم وى به‌ زندگى خویش ادامه داد تا این‌ که پیامبر صلى الله علیه و آله به رسالت مبعوث گردید. چون برابرى و مساوات از شعارهاى اصلى اسلام بود، بسیارى از بندگان و بردگان، از آن استقبال کردند تا خود را از ستم و ظلم اربابان و بى‌عدالتى در جامعه رهایى بخشند. یکى از این بردگان ‌سیاه، بلال حبشى بود. او به رغم شکنجه‌هاى طاقت فرسایى که از مشرکان و به‌ ویژه ‌ارباب خود؛ امیّه مى‌دید، باز از اسلام و آیین خود دست نکشید. ابوبکر او را از صاحبش ‌خرید و آزاد ساخت.

بلال پس از هجرت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به مدینه مهاجرت کرد و آن حضرت او را مؤذن‌ خود گردانید. هنگامى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وفات یافت، خلیفه (ابوبکر(، از بلال خواست تا همچنان اذان بگوید ولى او نپذیرفت و گفت: سوگند خورده‌ام که پس از پیامبر صلى الله علیه و آله براى‌ هیچ کس اذان نگویم.

وقتى لشکر اسلام در مدینه آماده ی عزیمت براى فتح شام شد، بلال از ابوبکر اجازه ‌عزیمت خواست. ابوبکر گفت:هر آنچه خواهى کن ولى دوست داشتم نزد من در مدینه‌ مى‌ماندى و اذان مى‌گفتى، بلال نپذیرفت و وارد لشکر شد.(1)

در سال بیست هجری(2) یا به روایتی هفده هجری(3) در دوران خلافت عمر بن الخطاب – در سن 63 سالگی – وفات یافت.(4)

در محل دفن بلال اختلاف است. ابن کثیر قبرى که در باب الصغیر به او منسوب‌ است را صحیح ندانسته و محل دفن وى را همان قریه «داریا» مى‌داند. او قبرى که اکنون ‌در باب الصغیر است، را از «بلال بن ابى الدرداء» قاضى دمشق دانسته که فردى عابد و زاهد بوده است.(5) در هر حال، قبرى که اکنون به نام بلال در باب الصغیر معروف است، کمى بالاتر از قبور سکینه و ام‌کلثوم قرار دارد؛ و با قبر منسوب به عبدالله بن جعفر طیار در یک بقعه هستند.

قبر بلال بزرگترین قبرِ داخل این بقعه است که در میان قبور دیگر متمایز و اطراف‌ آن نیز با محفظه‌اى از شیشه پوشانیده شده است. تاریخ سنگ قبر وى 635 هجرى است.

بر بناى مقبره ی بلال گنبدى است به رنگ سبز و سوّمین گنبد از درِ ورودى قبرستان ‌باب الصغیر است. این گنبد، در 1007 هجرى و 1289 هجرى مرمّت شد. در 1361 هجرى در آتش سوخت و اداره ی اوقاف آن را بازسازى کرد.(6)


1) ابن اعثم، الفتوح، ج 1، ص 97 ـ 96.

2) کرد علی، غوطه دمشق، ص 114.

3) ابن حورانی، زیارات الشام، صص 44 ـ 45.

4) پیشین، همان جا.

5) کرد علی، همان کتاب، ص 115.

6) یوسف بن عبدالهادی، همان کتاب، ص 198.