حضرت یحیى علیه السلام، به قدرت الهى، از پدر و مادر پیرى است که امید به فرزند نداشتند. خداوند یحیى را در کودکى علم و حکمت عنایت کرد؛ وَ آتَیْناهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا…. وى از دوران جوانى با عفت و با تقوى بود. همواره در «مسجد الاقصى» به عبادت و ریاضت مشغول بود و از اختلاط با اهل دنیا پرهیز مىکرد. او به هنگام بعثت عیسى علیه السلام نبوت ایشان را شهادت داد و در همین دوران بود که به دستور پادشاه بنىاسرائیل به قتل رسید.
قتل وى بدین سبب بود که در میان قوم بنى اسرائیل پادشاهى به نام «سردوس» از همسرش، دخترى به غایت زیبا داشت. این زن که بسیار مفسد و پلید بود، همواره مىکوشید تا مانع ازدواج شوهرش با زنى دیگر شود، لذا از او مىخواست که دختر خود را به نکاح خویش درآورد! پادشاه خدمت حضرت یحیى علیه السلام رفت تا نظر شرع را در مورد ازدواج با دختر خود سؤال کند. یحیى علیه السلام آن را جایز ندانست، همسر پادشاه که بدین علت کینه ی یحیى علیه السلام را به دل گرفته بود، شوهرش را به قتل حضرت یحیى علیه السلام تحریک کرد. پادشاه نیز دستور داد تا سر یحیى را از بدن جدا سازند.
بر اساس روایتى، پس از شهادت او، خداوند فردى بىرحم را بر بنىاسرائیل مسلط
ساخت و او در بیت المقدس هفتاد هزار نفر از بنى اسرائیل را کشت.(1)
از «زید بن واقد» که سرپرست ساختمان و بناى جامع اموى در دوره ی ولید بود، نقل شده است که: من به هنگام کار در جامع اموى شکافى در دیوار یافتم و به ولید بن عبدالملک گزارش دادم. وى آمد و آن را بررسى کرد. در داخل آن شکاف، صندوقى بود، وقتى آن را گشودیم، در داخل سبدى سرى بریده یافتیم. بر روى آن سبد نوشته شده بود: «هذا رَأسُ یَحْیىَ بْنِ زَکَریا«. ولید فرمان داد آن را بر جاى خود گذاشته، ستونهایى بر آن قرار دادیم.(2) از «ولید بن مسلم» نقل شده که آن سر را از زیر گوشهاى از زوایاى دیوار قبله به دست آوردیم که پوست و مو داشت و هنوز تغییر نیافته بود.
گویند سر یحیى علیه السلام در ابتدا از دمشق به «بعلبک» منتقل شد و پس از آن به حمص وآنگاه در قلعه ی حلب قرار داده شد. هنگام تسلّط مغول بر حلب و قلعه ی آن، این سر به مکان جامع دمشق منتقل گردید.(3)
اکنون مدفن رأس یحیى علیه السلام در داخل شبستانِ جامع اموى و نیمه ی شرقى آن – که پیشتر کلیسا بوده و بعد به مسجد اضافه شده – قرار گرفته است. مقام به صورت مربع با 22 ستون سنگى سفید ساخته شده که حدّ فاصل میان آنها پنجرههایى ضریح مانند قرار گرفته است. بر بالاى این مقام، گنبدى کوچک میان دو ستون، که با رنگ سبز تزیین شده، استقرار یافته است. داخل مقام، سنگ قبر بزرگى است که با پارچهاى سبز رنگ پوشانیده شده و فاصله ی مقام تا دیوار قبله، حدود ده متر است.
1) زین العابدین شیروانی، ریاض السیاحه، ج 2، ص 478 ـ 479.
2) ابن حورانی، زیارات الشام، صص 16 ـ 17؛ نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج 2، ص 286؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 2، ص 10؛ ابن عمری، همان کتاب، صص 58 و 97.
3) نعیمی، الجامع الأموی، صص 97 و 98.