سوریه ی کنونی که در گذشته، با کشورهای اردن، لبنان و فلسطین اشغالی بخشی از سرزمین شام شمرده میشد، سابقهای بس دراز در تاریخ دارد که مورخان، این قدمت را به حدود پنج هزار سال پیش میرسانند. از آنجا که این سرزمین در مدت یاد شده، از فرهنگ و تمدن درخشانی برخوردار بوده، آثار و نشانههایی از تمدن خود بر جا گذاشته است. پیش از فتح این کشور به دست مسلمانان، اقوام مختلفی؛ از جمله اقوام سامی آموری، آرامی، مصری، آشوری، بابلی، یونانی، رومی و ایرانی که هر از چند گاهی این کشور را سکونتگاه خویش ساخته و یا آن را در معرض تاخت و تاز قرار دادهاند، نشانههایی از تمدن خاص خویش را برای اعصار بعدی به یادگار گذاشتهاند.
با فتح شام، در سال سیزده یا شانزده هجری به وسیله سپاه اسلام، فرهنگ غنی این دین جدید، بر تمدنهای چندین سده ی اقوام یاد شده چیره شد. از این پس، آثار تاریخی این منطقه، صبغهای اسلامی یافت و رنگ و بویی دیگر به خود گرفت. از یک سوعلاقه ی ساکنان تازه مسلمان و حاکمان اسلامی آن، به این دعوت جدید و از سوی دیگر پویایی تمدن اسلام، نیروی محرکه و فعالی در میان آنان پدید آورد تا برای تثبیت و تحکیم این دین، به ساخت و احداث مساجد، ابنیه ی مذهبی، مدارس، دارالقرآنها و… بپردازند که امروزه صدها اثر تاریخی در این خصوص زینتبخش آن سرزمین است. حضور دهها تن از صحابه و تعدادی از بازماندگان اهلبیت پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و ائمه ی اطهار علیهم السلام و مهاجرت ایشان به این ناحیه برای نشر عقاید اسلام و سرانجام خاکسپاری آنان در آنجا، ناخود آگاه انبوه مقابر و مشاهد متبرکهای را بهوجود آورد که امروزه پس از گذشت قرنها، بسیاری از مسلمانان، مشتاقان و ارادتمندان اهلبیت را برای زیارت این قبور، به ویژه مرقد
مطهر زینب کبری و رقیه بنتالحسین علیها السلام از اقصی نقاط عالم و نیز ایران اسلامی بهسوی خود میکشاند.
حادثه ی جانفزا و مصیبتبار کربلا و ورود کاروان اسیران اهلبیت و نیز سرهای مقدس شهدای واقعه ی عاشورا به دمشق، مظلومیت شیعه در این سرزمین را به تصویر کشانیده است. آثار مرتبط با آن واقعه ی دردناک در این کشور، دل هر مسلمانی را به درد میآورد و چشم هر بینندهای را پر از اشک میسازد؛ گویی آن حادثه، دوباره پا به عرصه ی وجود نهاده است.
در قرنهای پنجم و ششم هجری، که مقارن با جنگهای صلیبی بود، حکام بسیار مقتدر و دینداری در این کشور بر اریکه ی سلطنت نشستند و پرچم جهاد بر ضد صلیبیها و رومیان را بر افراشتند. کسانی چون نورالدین محمود زنگی شهید، سلطان صلاحالدین ایوبی، ملک عادل ایوبی، ملک ظاهر بیبرس، سیفالدوله ی حمدانی و… از افتخارات عالم اسلام بودند که نه تنها امور جنگی و نظامی را در رأس اقدامات خود قرار دادند و به ایجاد پایگاههای نظامی، ساخت قلعهها، حفر خندقها و… پرداختند، بلکه به خاطر عشق وافری که به گسترش و تحکیم اسلام و تمدن افتخارآفرین آن داشتند، نسبت به ایجاد بناهای مذهبی و فرهنگی؛ اعم از مساجد، مدارس و… اهتمام ورزیدند که امروزه وجود صدها اثر تاریخی، از آن دوران، بیانگر این مدعاست.
در قرون بعد، ممالیک و سر انجام ترکان عثمانی، پس از استیلا بر این سرزمین، سیاست پیشگامان خود را تداوم بخشیده و ضمن حفاظت و بازسازی آن آثار اسلامی، به احداث بناهای دیگری نیز پرداختند.
امروزه هر انسانی که به این کشور گام مینهد، در جای جای آن، آثاری از قرنها فرهنگ و تمدن درخشان مشاهده میکند و از اهل علم کمتر کسی است که از این همه اعجاب، غرق در حیرت و شگفتی نشود. صدها و هزاران اثر تاریخی، از دوران قبل و بعد از اسلام، در دمشق و دیگر استانهای سوریه، با سکوت خویش، از هزارهها و سدهها سخن میگویند و راست گفتهاند که «تاریخ، پرونده ی ملی ملتها و عامل بقا و سند مالکیت آنان است» و باید گفت: آثار و اماکن تاریخی نیز اوراق این پرونده و مهر سند این مالکیت است.
مورخان عرب و به ویژه تاریخ نگاران شام، منابع و تألیفات ارزشمندی در مورد این سرزمین برجای گذاشتهاند، لیکن هر یک به ابعاد خاصی از تاریخ و یا مقطع و دورهای خاص و یا شهری معین از آن توجه داشتهاند و کمتر تمامی ابعاد و دورههای تاریخی و یا تمامی کشور را مورد تشریح قرار دادهاند. در عصر حاضر نیز محققان آن خطه، در باره ی پیشینه ی تاریخی خود قلمها برگرفته و اثرها به تحریر درآوردهاند ولی آنان نیز به همان راه رفته و اثری جامع و مانع ارائه نکردهاند و یا بعضی نیز بر اساس سلایق مذهبی و اعتقادی خود، از شرح و توصیف آثار مرتبط با شیعه طفره رفته و یا به عمد آنها را نادیده گرفتهاند.
در سالهای اخیر نیز بعضی از محققان شیعه در ایران، دست به تألیفاتی در این باره زدهاند لیکن آنان توجه خود را بیشتر به اماکن منسوب به شیعه و یا شهر دمشق معطوف ساختهاند. خلل و کاستیهایی که در این مورد وجود داشت ضروری مینمود تا تحقیقی عمیق، علمی، همه جانبه و مستند درباره ی آثار تاریخی و اسلامی تمام نواحی این کشور ارائه گردد تا دانش پژوهان و علاقمندان به مسائل تاریخی و هنری، از تمامی ابعاد و جوانب مورد نظر بهرهمند گردند و سیاحان، به ویژه زائران مرقد منور زینب کبری، عقیله بنیهاشم و رقیه بنت الحسین علیهما السلام با بینشی کافی و وافی به این کشور گام نهند.
گفتنی است، نگارنده تمامی آثار توصیف شده را از نزدیک و به طور مستقیم دیده و به تشریح آن پرداخته است.
در پایان، بر خود فرض میدانم از معاونت محترم آموزش و پژوهش بعثه ی مقام معظم رهبری، که به چاپ این اثر اهتمام ورزیدهاند، سپاسگزاری کرده و توفیق دیگر دست اندرکاران را که در نشر آن کوشیدهاند، از خداوند منان مسألت کنم.
اصغر قائدان
پنجم جمادی الاول 1415 هجری قمری
سالروز ولادت زینب کبری علیها السلام