پس از شهادت امام حسین علیه السلام، به هنگام غارت خیمه ها، «شمر» در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود وارد خیمه ی امام سجاد علیه السلام شد، تصمیم گرفت امام را به قتل برساند! حضرت زینب علیهاالسلام از او جلوگیری کرد و فریاد زد: اگر بناست او را بکشید، اول مرا بکشید! همین باعث شد که شمر از کشتن آن امام منصرف گردد.(1)
حمید بن مسلم گوید: بانوی بلند قامتی را کنار خیمه ای دیدم، در حالی که آتش در طراف آن خیمه شعله می کشید. آن بانو نگاهی به طرف راست و چپ و گاهی به آسمان نگاه می کرد و دستهایش را بر اثر شدت ناراحتی به هم می زد! گاهی وارد آن خیمه آتش گرفته می شد و بیرون می آمد.
با سرعت نزد او رفتم و گفتم: ای بانو! مگر شعله ی آتش را نمی بینی؟ چرا مانند سایر بانوان فرار نمی کنی؟!
گریه کرد و فرمود: «ای آقا! ما شخص بیماری در میان این خیمه داریم که قدرت نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم، با این که آتش از هر سو به طرف او شعله می کشد؟!» (2)
1) مقتل الحسین، مقرم، ص 371.
2) معالی السبطین، ج 2، ص 88، به نقل از سوگنامه ی آل محمد علیهم السلام، ص 381.