در بیان وفات حضرت عالمه غیر معلمه فهمه غیر مفهمه مخبره موثقه عارفه کامله محدثه ناموس کبریا نائبة الزهراء صدیقه صغری جناب ام کلثوم سلام الله علیها و محل وفات و دفن ایشان در کتب مختلفه روایات متباینه کرده اند لکن بر هیچیک اعتماد صحیح نشاید ناچار آنچه در نظر آمده مذکور و آنچه مختار میگردد مسطور میشود لکن تصریح نمیتوان کرد والله تعالی اعلم.
در کتاب بحر المصائب از ترجمة المصائب شیخ احمد بحرانی ماثور است که چون چهار ماه از ورود اهل بیت رسالت پناهی صلی الله علیه و آله بمدینه طیبه برگذشت جناب ام کلثوم از کثرت ناله وزاری و ندبه وسوگواری از سرای فانی بدار جاودانی انتقال و برحمت پروردگار و مجاورت رسول مختار جوار و اتصال گرفت.
از مشاهده این حال پرملال اهل بیت رسول خداوند متعال را مصیبت و کلال برافزود و غم و اندوه تازه گشت زن و مرد در ماتم آنحضرت حضور یافتند و شور یوم النشور برآوردند و در جنازه اش ازدحام ورزیدند و حضرت زینب خاتون و دختران سیدالشهداء علیهم السلام در این سوگواری بسی زاری نمودند و رسم عزاداری بجای آورده بسیار بگریستند و حضرت امام زین العابدین بدفن آن مخدره مظلومه قیام و اقدام ورزیدند.
و شیخ طبرسی از کامل بهائی روایت کرده است که جناب ام کلثوم خواهر امام حسین علیهما السلام در شام وفات کرد، صاحب بحر المصائب گوید آنچه از تتبع کتب علماء و تواریخ و سیر مستفاد میشود جناب ام کلثوم تا بمدینه با اهل بیت همراه بوده است و گاهیکه بمدینه وارد میشده اند قصیده انشاء و انشاد فرمود:
راقم حروف گوید اگر چه اغلب اهل سیر این اشعار را بحضرت ام کلثوم منسوب میدانند اما بدلیلی که سبقت گذارش یافت باز نموده شد که این اشعار از آن حضرت نشاید بود بلکه از ام کلثوم دختر امام حسین یا فاطمه دختر آن حضرت تواند بود و نیز میشاید که فاطمه دختر آنحضرت که آن خطبه فصیحه را قرائت فرموده است و بفاطمه صغری نامداراست مکناة بام کلثوم باشد.
معلوم باد که جلالت قدر فاطمه صغری را از آنجا معلوم توان کرد که حضرت امام زین العابدین علیه السلام گاهی از آن مخدره روایت حدیث میفرماید و از این میرسد که این مخدره دختر امیر المؤمنین صلوات الله علیه است و نیز ممکن است که دختر امام حسین علیه السلام باشد چنانکه در کتب اخبار گاهی مذکور میشود که فرزند این مخدره یعنی پسر فاطمه بنت الحسین ا زمادرش روایت مینموده است والله اعلم.
فاضل دربندی اعلی الله مقامه در اسرار الشهادة میفرماید که از بعضی اخبار و روایات و مجالس چنان معلوم میشود که جناب ام کلثوم را که در این مقامات یاد کرده اند همان دختر امیرالمؤمنین از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیهم است لکن در اینجا اشکالی پدید میشود و آن این است که فقها را در عنوان صلوة بر دو جنازه مختلفتین بیانی است:
و آن این است که هر وقت صغیره و کبیره اجتماع یابد صغیره را مقدم و کبیره را مؤخر میدارند یعنی در نماز کردن برجنازه ی ایشان باین صورت و ترتیب میروند.
و در این باب باین خبر استدلال میجویند که زید بن عمر بمرد و مادرش ام کلثوم نیز بمرد در یکروز و جماعتی از صحابه بر جنازه ایشان حاضر شدند وامام حسن و امام حسین علیهما السلام نیز حضور یافتند و زید را مقدم و مادرش ام کلثوم را مؤخر گذاشته
و بر هر دو تن یک نماز بگذاشتند، میفرماید ممکن است که بگویند این خبر اگر چه سندش معتبر است خروجش در مخرج تقیه بوده است و نیز ممکن است که گفته شود ام کلثومی که در قضیه طف حضور داشت اکبر بنات امیرالمؤمنین علیه السلام باشد بعد از زینب اما از زوجه دیگر امیرالمؤمنین بوده است و از این پیش در این کتاب شرح این مطلب گذشت.
وبعضی بر آن عقیدت رفته اند که ام کلثوم بعد از مرگ عمر بن الخطاب در حباله نکاح پس رعمش عون بن جعفر طیار در آمد در هر صورت جلالت قدر و مراتب علم و تقوی و عفت و عصمت و طهارت و عبادت آن حضرت ازحیز تحریر بیرونست در بعضی کتب در ضمن مصائب اهل بیت و شهادت حضرت امام حسین سلام الله علیه از کثرت بکاء و ندبه آنحضرت بطوری نگارش داده اند که درباره هیچکس نتوان باور داشت.
و در کتاب تحفة الاحباب که مخصوص بذکر مزار و مقابر است میگوید در مشهد معروف به سیده زینب بنت یحیی المتوج بن الحسن بن الانور بن زید الاثلج بن حسن السبط بن علی بن ابیطالب علیهم السلام جماعتی از ذریه سیده ام کلثوم مدفون هستند و دارای نسل و عقب هستند و معروف بکلثومیون میباشند و نیز بطیاره شناخته میشوند اما باز نمینماید که این ام کلثوم دختر کیست؟ و از لفظ طیاره چنان میرسد که بجعفر طیار منسوب باشند و خدای بحقیقت اعلم است همین قدر معلومست که در آنجا جماعتی از فرزندان حسین علیهم السلام و جعفر طیار مدفون میباشند چنانکه از این بعد نیز مرقوم خواهد شد.
اما در کتاب کنز الانساب مسطور است که میگویند تربت شریف ام کلثوم در مدینه است و کتاب کنز الانساب اغلب اخبارش از درجه اعتماد و اعتبار ها بط و ساقط است مگر آنچه محل اعتنای دیگران نیز شده باشد.
ودیگر در ینابیع الموده از ابوصاحل مروی است که بحضرت ام کلثوم بنت عیل علیهما السلام مشرف شدم و آنحضرت از پس پرده ی که ما بین من و او بود موئی را بشانه میزد در این
حال حسنین سلام الله علیهما درآمدند با ایشان گفت آیا ابوصاحل را اطعام نمی فرمائید؟ پس کاسه از بهر من بیاوردند که ماء حبوب داشت عرض کردم آیا شما از این آب حبوب میخورید با اینکه امیران روزگار هستید؟ ام کلثوم فرمود ای ابوصاحل اترجی چند برای پدرم امیرالمؤمنین آوردند برادرم حسین یکدانه برگرفت آن حضرت از دستش بگرفت و بمردمان قسمت فرمود.