جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیان پاره ای حالات حضرت زینب خاتون و جلالت قدر او

زمان مطالعه: 3 دقیقه

اولا باید دانست که از آنگاه که آدم صفی علیه السلام بعرصه وجود خرامیده است تاکنون برهیچ زن این چند اندوه و محن فرود نیامده است گویا عنصر مبارکش را با آب رنج و محنت و بلا ورزیت آفریده اند و مانند این صدیقه صغری و عارفه کبری در ملاقات چنین نوائب عمیاء در صفحه غبرا نخرامیده از اوان طفولیت تا پایان روزگار غمگین و دلفکار بگذرانید گاهی بمصیبت جدش جناب خاتم الانبیاء و گاهی بماتم مادرش فاطمه زهراء ووقتی دچار رزیت پدرش علی مرتضی و زمانی گرفتار بلیت برادرش حسن مجتبی و تمام عمر اندوهمند شهادت جناب خامس آل عبا و سایر شهداء علیهم السلام بود.

و بعلاوه دیدار این مصیبات، دچار آن بلیات نیز بیامد که حمل هر یک را ارضین و سماوات عاجزند چه روزها و شبها با رنج و تعب بدید و چه رنجها و کربتها دریافت اگر بنگرند بدانند که بر مثل چنین مخدره عالمه فهمه عارفه کامله شب وفات رسولخدا و فاطمه ی زهراء و حسن مجتبی و جناب سیدالشهداء صلوات الله علیهم و شب وداع مدینه ی طیبه و شب مفارقت از مکه معظمه و شب عاشوراء و شب یازدهم محرم و شبیکه در کناسه کوفه بودند.

و شب ورود بخرابه کوفه و شبهای طی منازل راه شام و شبی که بشام وارد میشدند و شبی که بحضور ابن زیاد و یزید بباید بامدادش حاضر شوند و آن شبها که سر ببالین می نهادند و روزش دچار چه بلیات شده بودند و شبهائیکه در معاودت شام تا بکربلا و توقف بکربلا و حرکت از کربلا تا بمدینه و ورود بمدینه و وفات دختر امام حسین علیه السلام در شام برایشان برگذشته چگونه بگذشته که هر شبش روزگار عالمی را سیاه می نماید.

این است که آن حالت بردباری و تحمل و رضای بقضای حضرت باری و توکل و تفویض تام که در آنحضرت بود احتمال این بارهای غم و مصیبت فرمود و با جمله این مشغله و مصیبت های پی در پی هیچ گاه از مراسم عبادت و طاعت غفلت نمی ورزید.

چنانکه در کتاب بحر المصائب مسطور است که علی بن الحسین علیهما السلام فرمود عمه ام زینب با آن کثرت رنج و تعب از کربلا تا بشام بنافله شب قیام و اقدام داشت و با آن حال گرفتاری و پرستاری عیال و تحمل زاری اطفال و تفقد احوال جمعی پریشان روزگار از مراسم عبادت غفلت نداشت.

اما در یکی از منازل نگران شدم نشسته بنماز نافله اشتغال دارد سبب این ضعف را پرسیدم گفت سه شب است که حصه خود را باطفال خورد سال میدهم و امشب از نهایت گرسنگی قدرت بپای ایستادن ندارم چه آن مردم نکوهیده منوال در هر روز و شبی افزون از یک گرده نان نمیدادند شاید از این نیز گاهی غفلت میرفته است.

و هم در آن کتاب از مفتاح البکاء از حضرت سجاد علیه السلام چنانکه مذکور شد مرویست که فرمود در آن اوقات که در خرابه شام دچار آلام بودیم روزی نگران شدم که عمه ام زینب دیگی بر بار نهاده گفتم یا عمتاه این چه حالتست گفت ای روشنی دیده برای اسکلت اطفال اینکار کنم زیرا که سخت گرسنه و بیقرار هستند راوی گوید امام علیه السلام محض ترحم مشتی ریگ در آن دیگ بریخت در ساعت حریره نیکو شد و نیز نوشته اند گاهیکه امام حسین علیه السلام آهنگ میدان می نمود با زینب خاتون فرمود ای خواهر شبها مرا فراموش مکن خاصه در وقت نماز شب.

و در بعضی کتب باین تقریب مذکور است که مرحوم شهید ثالث یا عالمی دیگر که در مراتب عبادت و اطاعت و ریاضت کوشش و مداومت داشت وقتی با یکی از یاران خویش فرموده بود که خواستم در تمامت اوقات عبادت و اعمال خویش باندازه ی عبادت و اعمال یکشب از شبهای عبادت حضرت صدیقه صغری زینب کبری سلام الله علیها

بجای آورم از بهرم ممکن نشد و آن درجه نیرو و استطاعت بهره ام نبود.

و از این کلام معلوم توان کرد که آن حضرت را با آن جمله بلیت ورزیت که در سپرده بود و در تمامت عمر مبارک اینگونه عبادت و ریاضت و اطاعت را برخوردار گشت مقام و منزلت چیست.

در بحر المصائب مسطور است که جناب زینب سلام الله علیها بعد از واقعه کربلا و محنت شام و شماتت آن گروه لئام چندان بگریست و اندوه یافت که قدش بخمید و مویش سفید گردید و در تمام عمر جز به اندوه نزیست.