جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیان مراتب علم و مقامات نفسانیه حضرت زینب کبری

زمان مطالعه: 4 دقیقه

این حضرت جلالت آیت را عصمة الله و امینة الله و ولیة الله و عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه و محدثه و مخبره موثقه و ناموس کبریا و نائبة الزهراء خوانند از این عنایون و القاب معلوم می شود که خدای تعالی این نفس قدسی را چگونه استعدادی عطا فرموده و چگونه بضاعت و رتبتی عنایت کرده است که بتواند دارای این مراتب باشد.

مقام این مخدره به جایی رسید که در کربلا نسبت به امام زین العابدین علیه السلام که ولی کردگار است درجه حضرت صدیقه طاهره را نسبت به امام حسین صوات الله علیهم دریافت حضرت سیدالشهداء در مقامات احترام این خواهر والا اختر بسی مبالغت می فمرود و از این گوهر بحر عصمت و طهارت و رضا و تسلیم در تمامت آن مصائب هر وقت سخنی بر زبان بگذاشت همه از روی شکر و رضا به قضاء و تسلیم به امر و اراده ی خداوند تعالی بود.

صاحب جنات الخلود می نویسد که زینب کبری در بلاغت و زهد و تدبیر و شجاعت با پدر و مادرش همانند بود و بعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام به تمامت امور اهل بیت بلکه قاطبه زمره بنی هاشم به رأی و رویت آن حضرت اصلاح پذیرفت.

راقم حروف گوید: همین رتبت بس عالی است که کفالت جماعتی از اهل بیت رسالت و خاندان نبوت و ریاست ایاشن و دیگران را آن حضرت بر عهده کفایت گرفته باشد این امر عظیم را سهل و آسان نتوان شمرد و این مقام عالی را در خور هر تن نتوان دانست در حقیقت قریب به رتبه و مقام ولایت و امامت و وصایت است و متفرعات این اصل اصیل را دانایان خبیر و بینایان بصیر توانند دریافت.

فاضل دربندی در کتاب اسرار الشهادة در ذیل خطب احتجاج حضرت امام زین العابدین و این مخدره علیهماالسلام تحقیقات لطیفه می فرماید و از جمله می نویسد که هر کس در این خطبه حضرت زینب صدیقه در مجلس یزید عنید و احتجاج آن حضرت

و نفحات انفاس قدسیه و اطراز کلمات شریفه اش بنگرد می داند که علم و معرفت آن حضرت نه از نوع علوم و معارف اکتسابیه است، چه مانند این احتجاج بر سبیل ارتجال بدون تقدم فکر و رویت محالست که جز از صاحب عصمت «علی نمط- الاستکفاء او من یلیه» صورت وقوع یابد.

و این نفس نورانیه قاهره این حضرت است که بر نفس خبیثه رذیله یزید غلبه کرد و چندان که در این خطب مبارکه و احتجاجات شریفه با اینکه بر کفر و زندقه و سایر مثالب یزید تصریح می نمود و حاضران همه نگران بودند آن خبیث را آن امکان نبود که سخن در دهان آن حضرت بشکند و مثالب و معایب خود و پدر و جد و اتباع و اشیاع ایشان را به این وضوح نشنود و اخبار زوال ملک و شرف دودمان خود را استماع نکند.

چه مراتب طغیان و کفر و عصیان یزید مقتضی آن بود که اگر چند بداند اگر آن حضرت را به قتل برساند ملکش تباه و خودش و اولادش در معرض هلاک می رسند قصور نکند و این سکوت و سکون را هیچ راهی جز اقتدار نفسانی و روحانی دختر امیرالمؤمنین علیه السالم چیزی باعث نبود و چنین اقتدار و قهاریت در حقیقت از خواص و خصایص صاحب نبوت مطلقه و اصحاب ولایت مطلقه است.

و هم از عبارت امام زین العابدین علیه السلام در اوقاتی که در زندان شام بودند» لم یکن فینا احد یحسن الرطانة غیری» در میان ما کسی نبود که به زبان مردم روم به خوبی من آگاه باشد باز می نماید که علم به تمامت لغات و السنه و سخن کردن به آن جمله از خوصا صاحب ولایت مطلقه و عصمت است «علی نمط الاستکفاء» و نه آن است که هر کس علم او در معارف و مقامات عالیه از علوم مبدأ و معاد و علوم احوال نفس و اخلاق و امثال آن از چشمه سار علوم لدنیه بشد باید به تمامت لغات اهل دنیا و السنه ایشان با آن کثرت و اختلافی که از حد و حصر بیرون است عالم باشد.

اما از این کلام معلوم می شود که حضرت زینب و ام کلثوم علیهماالسلام به السنه و لغات آگاه می باشند اما نه به آن میزانی که امام عالمست و نیز در بیان عالمه غیر معلمه

و فهمه غیر مفهمه می فمراید این عبارت حجت است در اینکه زینب دختر امیرالمؤمنین علیه السلام محدثه یعنین ملهمه بوده و علم شریفش از نوع علوم لدنیه و آثار باطنیه است و هم در مقامی که می فرماید جناب سلمان فارسی و امثال او رضوان الله علیهم محدث و ملهم بوده اند می فرماید پس حضرت زینب می تواند محدثه باشد یعنی ملک با او حدیث کند و خبر گوید.

و این بنده قلیل البضاعة عرضه می دارد که بر ارباب علم و بصیرت مکشوف است که عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه رتبتی است بس عالی چه غیر معلمه به آن معنی است که دارای علم لدنی باشد و فاصله و واسطه در میان او و حق یا مظهر حق که نور مطلق و سر اول و صادر اول نباشد و محدثه آن است که به توسط ملک و فرشته ادراک خبر و حدیثی نماید و مقام عالمه غیر معلمه تالی مقام نبوت مطلقه و ولایت مطلقه است.

پس از آنان که این مخدره محترمه را عالمه غیر معلمه می دانند هیچ نیفتاده است که پاره تحقیقات و قیاسات نمایند تا حضرت صدیقه صغری را محدثه بخوانند زیرا که محدثه بودن از عالمه غیر معلمه بودن خیلی فرودتر است چه معنی عالمه غیر معلمه این است که بدون اینکه از احدی آموخته باشد می داند یعنی بلاواسطه ازخداوند فیض یاب می شود و محدثه یعنی حدیث کرده شده، آن است که او را حدیث گذارند و ملهم دارند و این به واسطه ملک است.

معلوم باد که درجات علوم نیز متفاوت است نه آنست که هر کس علم لدنی داشته باشد باید با پیغمبر و امام مساوی باشد بلکه علوم پیغمبر و ائمه مقامات دیگر از دیگران درجات دیگر دارد و به علاوه این می تواند بود که در علم بلاواسطه حقیقی پیغمبر صلی الله علیه و آله اختصاص داشته باشد و از آن مقام که تنزل رفت دیگران از آن مقام صادر اول و نور اول که مقام خاتم انبیا است مستفیض باشند و آنان که بلاواسطه از آن حضرت مستفیض شوند عالم غیر معلم یعنی دانای غیر آموزنده اند.

و چون مظهر کل و های سبل و عقل اول و نور اول است هر کس بلاواسطه از آن حضرت مستفیض شده چنانست که از حق تعالی شده باشد اما هر کس دارای

این رتبت نتواند شد که بلاواسطه از عقل کل مستفیض گردد و هر نفس و روحی را اینمقام و منزلت نتواند بود بلکه نفوس قدسیه و ارواح مخصوصه میخواهد.

و با این تحقیق معلوم میشود که دختر امیرالمؤمنین علیه السلام را چه رتبت و مقام و نفس و روحی است که بتواند بدون واسطه باینمقام نائل گردد و هم اکنون برای تبیین اینمطالب بنگارش بعضی مسائل مبادرت میشود تا آنانکه براین عنوان بگذرند بحالت شگفتی و عجب اندر نشوند که چگونه وجود بشر دارای اینگونه علوم عالیه و نظر تواند بود.