جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سیماى فضیلت

زمان مطالعه: 3 دقیقه

سخن از -زینب- است، بانوى بانوان و اسوه شیرزنان قهرمان.

پدرى همچون على بن ابى طالب علیه السلام داشت که سرور یکتاپرستان و مولاى متقیان است، و مادرش فاطمه سلام الله علیهبود، آنکه تاریخ را در آستان علم و عفاف و کمالش به خضوع واداشته است.

-زینب کبرى-، در روز 5 جمادى الاولى، سال پنجم هجرى در مدینه چشم به جهان گشود. گلى بود که در بوستان -عترت- رویید و عطر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خوى على علیه السلام و خلق فاطمه سلام الله علیها را داشت. جبرئیل، نام -زینب- را از سوى خداوند، براى این نوزاد هدیه آورد.

در خرد و فرزانگى، در شجاعت و متانت، در زهد و

عبادت، وارث پدرش على علیه السلام و مادرش زهرا سلام الله علیه بود و بحق، آیینه‏اى بود که آن خصلتهاى شایسته و گرانبها را در خود جلوه‏گر ساخته بود.

به تعبیر مرحوم سید محسن الأمین:

از زینب، شگفت نیست که چنین باشد، چرا که وى، شاخه‏اى از شاخه‏هاى شجره طیبه نبوت و از تبار بلند بنى هاشم است. جد او رسول خداست، پدرش وصى پیامبر است، مادرش حضرت فاطمه است و برادران او حسن و حسین علیهما السلام اند و شگفت نیست که شاخه، همسان با ریشه باشد! (1)

از القاب اوست: عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاضله، کامله، عابده‏آل على. زینب را مخفف -زین اب- دانسته‏اند، یعنى زینت پدر.

هنوز پنج سال به رحلت جانسوز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مانده بود که این گل، بر شاخه وجود فاطمه سلام الله علیه رویید و جوانه زد و بالنده گشت. هوش و درایتش به او برجستگى خاصى مى‏داد. از کسانى بود که از فاطمه زهرا سلام الله علیه حدیث

روایت مى‏کرد و گوهرهاى آن دریا را به شیفتگان معارف این خاندان مى‏رساند. احادیثى هم از امیرالمؤمنین و رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است.

حضرت زینب سلام الله علیها با پسر عموى رشید و کریم و فداکار خود -عبدالله بن جعفر- ازدواج کرد. عبدالله، فرزند شهید بزرگوار جعفر طیار بود و در هجرت مسلمانان به حبشه در آن دیار به دنیا آمده بود.

از این وصلت فرخنده، پنج گل خوشبو پدید آمد، به نامهاى: محمد، على، عباس، ام‏ کلثوم و عون، که عون و محمد، در عاشورا در رکاب اباعبدالله الحسین علیه السلام شهید شدند.

این بانوى بزرگ، زینت پدر بود وافتخار دودمان و مدافع امام عصر خویش و مادر شهید بود و دختر شهید و خواهر شهید و عمه شهید، کربلا، روح زینب را بیشتر متجلى ساخت و به بشریت شناساند، و گرنه فضایل او پیش از عاشورا هم درخشان بود.

از امام چهارم، حضرت سجاد علیه السلام سخن نقل کنیم که نسبت به نیایش و تهجد و شب زنده ‏دارى عمه ‏اش زینب چنین مى‏فرماید:

من هرگز عمه ‏ام زینب را ندیدم که -نمازشب- را نشسته بخواند، مگر شب یازدهم محرم، حتى در آن شب غمبار هم نماز شب خود را خواند، ولى نشسته، چرا که آن همه عزیزان را از کف داده و آن همه مصیبتها را دیده بود. حتى اباعبدالله الحسین علیه السلام در آخرین وداعى که با خانواده و فرزندان خود در روز عاشورا انجام داد و به قصد رفتنى بى‏برگشت، از آنان جدا شد، به زینب کبرى فرمود:

-خواهرم! درنافله شب مرا فراموش ‏مکن!-(2)

امام‏ حسین علیه السلام براى خواهرش زینب، احترام خاصى قائل بود و هنگام دیدار، به احترام او از جاى بر مى‏خاست.

سیره ‏نویسان نوشته‏ اند که زینب بزرگ، مجلس ویژه‏اى براى تفسیر قرآن داشت که زنان در آن شرکت مى‏کردند. این جایگاه و پایگاه علمى و معنوى، از آن بانوى والاقدر بعید نیست، چرا که در دودمانى بزرگ شده بود که قرآن و وحى الهى در آن نازل مى‏شد و در سایه

-اصحاب کساء- رشد یافته بود، ادب و دانش این -بیت- را فراگرفته و روح قرآن و اسلام را در کالبد خویش جارى ساخته بود.

این کلام جاودانه امام زین العابدین علیه السلام درباره او در کربلا، نشان مى‏دهد که تا چه حد و پایه، به زلالى روح و کمال معنوى و قرب به خدا رسیده بود. آن حضرت، خطاب به عمه‏اش فرمود:

-انت بحمدالله عالمة غیر معلمة، و فهیمة غیرمفهمة-. (3)

تو، بحمد الله، داناى بى‏معلم و فهمیده بى‏آموزگارى (به مکتب نرفته، داناى رازها و محرم اسرار شده‏اى(.

هر چند معصومان ما از دودمان رسالت، چهارده ماه فروزان و خورشید درخشانند، لیکن حضرت زینب را رتبه مقامى است در -مرز عصمت-. زندگیش نیز گویاى این رتبه والاى قرب و کمال است. کدام نقطه ضعف یا نشانه خلاف را مى‏توان در زندگى سراسر ایمان، نور، جهاد، عفاف، صبر و وفایش یافت؟… هیچ!

وى، داراى قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد، ورع، عفاف و شهامت بود.

صبورى، مقاومت، ایثار و فداکارى‏اش بویژه در حادثه کربلا و پس از آن آشکارتر شد. طبق نقل مورخان در سفر اسارت که حامى و عهده دار کودکان و سرپرست کاروان بود، سهم غذاى خود را نیز به کودکان مى‏داد. امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده است که:

عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام، همه نمازهاى واجب و مستحب خود را مى‏خواند و در یکى از منزلگاه ها از شدت ضعف و بى حالى، نشسته نماز خواند، چون سه روز بود که سهم غذاى خود را به کودکان خردسال ایثار کرده بود. (2)


1) اعیان الشیعه، ج 7، ص 137.

2) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 62.

3) نفس المهموم، ص 395.