زمان مطالعه: < 1 دقیقه
شیخ مفید می گوید:… چون صبح شد ابن زیاد سر حسین علیه السلام را فرستاد
تا در میان کوچه های کوفه و همه ی قبائل گردانیدند؛ زید بن ارقم می گوید: من در بالا خانه ای بودم که سر را بالای نیزه بر من عبور دادند و چون برابرم رسید، شنیدم قرائت می کرد: (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا(. (1) موی بر تنم راست شد و فریاد کردم: یابن رسول الله، سر تو و کار تو عجیب تر است و عجیب تر، چون از گردش آن در شهر کوفه فارغ شدند، آن را به دارالاماره برگردانیدند. (2)
1) سوره ی کهف، آیه ی 9.
2) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 532.