و اما کنیه ی (1) آن مخدره: معلوم باد در اصطلاح اهل عربیت کنیه آن است که مصدر به «أب» یا «ام» باشد و بعضی ابنة را ذکر نموده، و برخی دلالت او را بر مدح و ذم هم شرط دانسته. و حکمت جعل آن همانا آن است که بعضی را لا جل التعظیم و برخی را از جهت تحقیر به نام نخوانند؛ لذا به کنیت و لقب صدا زنند. چون این مطلب معلوم شد باید دانست که در کنیت عقیله ی خدر رسالت فی الجملة اختلافی واقع شده، چنان چه بعضی «ام الحسن» خوانده و برخی «ام کلثوم» دانسته، چنان چه بعضی از خطب و مراثی که منسوب به «ام کلثوم» است غرض این محترمه بوده. و این قول اقوی است و مؤید آن خبری است که پیغمبر فرمود: «شبیه است به خاله خود ام کلثوم«، چرا که محتمل است حضرت پیغمبر به واسطه ی شباهت او به «ام کلثوم» دختر خود او را مکنی به «ام کلثوم» نموده، چنان چه متعارف است نزد اهل عرف. و منافات ندارد با این که خواهر والا اخترش را ام کلثوم نام بوده؛ زیرا که بسیار است که یک اسم یا یک کنیت و لقب را به چند برادر یا خواهر دهند به واسطه ی نکته ای، نهایت برای دفع اشتباه، مشخصی قرار دهند چنان چه حضرت سیدالشهدا از فرط اخلاصی که به پدر خود داشته اولاد خود را علی می نامید و برای رفع اشتباه آن ها را مقید به اکبر و اوسط و اصغر فرموده بود.
مسطور است که بعضی از منافقین آن حضرت را ملامت نموده که مگر اسم دیگر نباشد که اولاد خود را بنامی، حضرت متغیر شد و فرمود که اگر حق، صد فرزند به من کرم نماید همه را علی نام نهم.
و بالجمله، چنان چه ام کلثوم باشد، دلالت بر مدح هم دارد چرا که کلثوم- به ضم اول و
سکون لام و ضم ثای مثلثه و واو ساکنه و میم- آن کس را گویند که چهره فربه و پرگوشت داشته باشد (2) و خالی از ترش رویی باشد، چنان چه در کتب لغت به رقم رفته. و این معنی با معنای زینب هرگاه مأخوذ از زنب باشد متقارب است و لا یخفی لطفه.
و این مظلومه پس از واقعه ی کربلا از بس دچار غم و گرفتار هم و معرض هرگونه مصایب و نوائب شده، مکنی به ام المصائب گردید.
اشارة اخری:
این مکرمه را امتیازاتی است که شرکت ورزیده در بعضی از آن ها با برادر غریبش، از آن جمله، نام مبارکش در کسر قلب اثر غریب دارد، ملامسه بدنش هم مبکی بوده، چنان چه جد و پدر و مادر او هر وقت او را می گرفتند گریه می نمودند، او را می بوسیدند گریه می نمودند، گویا متذکر مصایبش می شدند، یا این که چون نظر آن ها به مواضع تازیانه و کعب نیزه می افتاد بی اختیار شده می گریستند.
متذکر مصایب او مبکی است، چنان چه شخص هر قدر قسی القلب باشد، هرگاه متذکر مصایب آن مظلومه شود و تصور آن ها را نماید بی اختیار منقلب خواهد شد.
نظر نمودن به قبرش بلکه تذکر غربت قبرش هم مبکی است.
قسم دادن خدا به نام مقدسش و آه دلش برای انجاح مقاصد و قضای حوایج اثر غریب دارد. چنان چه مشهور است از میرزای قمی صاحب قوانین و استبعادی ندارد؛ زیرا که قطع نظر از شئونات شخصیه و مقامات عالیه، و درجات سامیه ی او نزد خلاق عالم، که این مطلب کم ترین عطاییست در ازای خدمات او، خداوند عالم استجابت دعا را مخصوص قبه حسینیه قرار داده و مصداق حقیقی معنوی قبة الحسین این مکرمه بوده و لذا نام نامی اش دارای این اثر و آه دلش دوای دردها شده [است].
وجه دیگر، چون نام آن محترمه مأخوذ از أسماء خمسة النجباء است چنان چه سابق ذکر شد و أسماء خمسه طیبه قطعا دارای این اثر، نام نامی از آن مکرمه هم چون مأخوذ از اسامی آن ها و طینت پاکش از طینت آن ها، لذا به این اثر مؤثر شد.
وجه دیگر، چون نام آن معظمه از اسماء علویین یعنی از اسماء عالم بالا است که ثبت در لوح محفوظ و علویین را اثراتی است، از جمله اثرات نام میمون آن مکرمه این اثر باشد، چرا که از اسماء الحسنی است
(و لله الاسماء الحسنی) (3)
وجوه دیگر هم به نظر می رسد به جهت اختصار به همین اندازه کفایت شد.
1) در بیان عرب ها علاوه بر اسم، لقب و کنیه نیز برای اشخاص به کار می گیرند هر نامی که وصفی را به همراه دارد و غالبا برای مدح و ستایش از اشخاص گفته می شود «لقب» نام دارد، مانند سیدالشهدا و گاهی هم برای ذم افراد استعمال می شود. و اسم هایی که با «أب» و «ام» آغاز می شوند، کنیه می نامند مانند ام ابیها و اباعبدالله.
2) المنجد، ص 694.
3) درباره حدوث دهری میرداماد ر. ک: کتاب القبسات، ص 121 به بعد.