زمان مطالعه: < 1 دقیقه
امام سجاد علیه السلام فرمود: شبی که فردایش پدرم کشته شد (شب عاشورا) بیدار بودم و عمه ام زینب مرا پرستاری می کرد، پدرم در خیمه ی خود تنها بود و «جون» غلام آزاده شده ی ابی ذر غفاری نزد او شمشیرش را آماده و اصلاح می کرد و پدرم می سرود:
یا دهر اف…
دو سه بار آن را فرمود و من مقصودش را دانستم و گریه گلویم را گرفت و آن را در گلو پیچیدم و خاموشی گزیدم و دانستم گرفتاری رسیده است ولی چون عمه ام شنید بی اختیار… ناله زد. (1)
1) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 288.