خانه نبوت با بیقراری تمام در انتظار مولودی بود که چند لحظه دیگر پا به عرصه وجود مینهاد و در پشت درب آن، مسلمانان برای شنیدن خبر سعادتبخش ولادتش، بیتابی میکردند، در حالی که قلوب آکنده از محبت، بر گِرد آن مادر گرامی طواف مینمود و زبانها به دعاگویی او مشغول بود.
در این حال خداوند به انتظار فاطمه سلاماللهعلیها دختر عزیز رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پایان داد و دختری به دومین کانون اسلامی عنایت فرمود و علی و فاطمه میراثداران رسالت، بعد از دو پسر، دارای دختری دوستداشتنی؛ چون زینب شدند.
آری! در پنجمین روز از ماه جمادی الاولی سال ششم از هجرت بود که زینب سلاماللهعلیها با طلوع خویش در خانه پاک و پُرمعنویت علوی و فاطمی دنیایی از شور و شوق، سعادت و شادمانی به پا کرد.
چون زینب سلاماللهعلیها متولد شد، امیرالمؤمنین علیهالسلام به اتاق همسرش صدیقه طاهره آمد. حسین علیهالسلام خردسال به استقبال پدر شتافت و عرض کرد:
«اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده است.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از شنیدن این سخن، بىاختیار اشکش جارى شد، حسین علیهالسلام ناراحت شد و پرسید، پدرجان من شما را بشارت دادم و شما گریه میکنید.
على علیهالسلام حسینش را در آغوش گرفت، نوازش کرد و فرمود:
«نور چشمم! زود باشد که سِرّ این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.» (1)
در آن روزها رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در سفر بود. پیامبر پس از سه روز باز گشت و طبق معمول همیشه قبل از هر سفر و پس از هر سفر راهی خانه دخترش فاطمه سلاماللهعلیها شد.
آن روز هم پیامبر پس از ورود به شهر برای دیدار دخترش حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آمد، فاطمه نیز مژده تولد فرزندش را به پدر داد.
پیامبر نیز به دخترش فاطمه سلاماللهعلیها فرمود:
«دخترم! نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم.»
فاطمه سلاماللهعلیها نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونههاى دوستداشتنى او بوسه زد و او را به پدر بزرگوارش داد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرزند دلبندش را در آغوش کشیده، صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد.
فاطمه سلاماللهعلیها ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیداً ناراحت بود از پدر پرسید:
پدرم، چرا گریه مى کنى؟! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«گریهام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوستداشتنى، سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلات دردناکى روبهرو مىشود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند.»
در آن دقایقى که آرام اشک مىریخت و نواده عزیزش را مىبوسید، گاهى نیز چشم از چهره او برداشته، به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهدهدار مىگشت خیره مىشد و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: «اى پاره تن من و روشنى چشمانم، فاطمه جان، هر کسى که بر زینب و مصائب او بگرید ثواب گریستن کسى را دارد که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.» (2)
حضرت زینب سلاماللهعلیها در خانوادهای به دنیا آمدکه به طهارت و پاکی شهرت داشت، در خانوادهای که آیه:
«إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛(3)
خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.»
بر عصمتش صحّه میگذارد. خانوادهای که ملائکه، غبار در و دیوارش را به تبرّک بر دیدگان میمالند و به آن مباهات میکنند. او در خانهای ولادت یافت که سه تن از پاکاندیشترین و پاکمنشترین آفریدگان خدا، یعنی محمد، پیامآور خدا؛ علی، امیر توحیدگرایان و کمالجویان و فاطمه، سالار زنان عصرها و نسلها مدیر، مربی و آموزگار پُرمهر و شکوه آن خانه جاودانه و تماشایی و قهرمانپرور بودند.
گفتنی است که مورّخان، زمان دقیق این تولّد را علیرغم اهمیتی که دارد ضبط نکردهاند و آراء و اقوال چنان متشتت و گوناگون است که جز با قراین و حوادث تاریخی نمیتوان آن را حدس زد، با این حال، عالمانی چون علاّمه مجلسی این ولادت را در سال پنجم هجری دانستهاند. (4)
این دیدگاه دانشمندان شیعه در ولادت دختر فرزانه علی و فاطمه علیهمالسلام؛ زینب است و در کنار این دیدگاه مشهور، دیدگاههای دیگری نیز در مورد روز و سال ولادت خجسته او آمده است.
سبط ابن جوزی در کتاب تذکرة خواص الامه میگوید:
فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به این ترتیب بودهاند: حسن، حسین و زینب و امکلثوم علیهمالسلام.
از این سخن معلوم میشود، که حضرت امکلثوم بعد از حضرت زینب خاتون متولد شده و از نگارش مورخین و محدثین معلوم میشود که زینب سلاماللهعلیها قبل از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پا به جهان گذاشته است.
زینبی که ما از او سخن میگوییم اولین دختر علی علیهالسلام و سومین فرزند اوست. اگرچه اقوال در این مورد متفاوتاند ولی این قول و سخن مورد اتکای تشیع است. اسناد موثق از شیعه و اهل سنت همه معتقدند که زینب سلاماللهعلیها در زمان حیات رسول خدا به دنیا آمد. (5)
ولی در اینکه چقدر از زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را درک کرده اختلاف رأی است. بر اساس تاریخها و اسناد گوناگون 4-7 سال نوشتهاند.
1) ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص38.
2) ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص39.
3) سوره مبارکه احزاب، آیه 33.
4) زینب الکبری، جعفر نقدی، ص34.
5) الإصابة، ابن حجر عسقلانی، ج8، ص166، به نقل از: تاریخ ابن اثیر (انها ولدت فی حیاة النبی صلیاللهعلیهوآله).