زمان مطالعه: < 1 دقیقه
صداى هلهله از روى بام مىآید
صداى خنده و شادى مدام مىآید
صداى چاووش مردى مدام مىگوید
که قافله خارجى به شام مىآید
از آسمان تمامى خانههاى شهر
براى صورت ما التیام مىآید
دلیل شادیشان را ز سنگ پرسیدم
خبر رسید کنیز و غلام مىآید
تمام چشمهاى نانجیب این وادى
براى دیدن زینب به بام مىآید
صداى پاى سرى روى نیزه غم
در آستانه سرزمین شام مىآید
على اشترى
***