در دوران گذشته، سوریه ی کنونى، بخش عمدهاى از شام بوده و در واقع سرزمین شام، شامل کشورهاى کنونىِ سوریه، لبنان، فلسطین و اردن مىشده است.(1) «الشأْم و الشَأم و الشآم» در واقع(2) نامى بوده که جغرافىدانان عرب بر این منطقه نهادهاند. منطقهاى که از یک سو به دریاى روم و بیابان ممتد – از ایله تا فرات – و از سوى دیگر – از فرات تا مرز روم – منتهى مىشود. بدین صورت، سرزمینهاى روم در شمال، مرز مصر و بیابان بنىاسرائیل در جنوب آن واقع شده و آخرین محدوده ی آن – در سمت مصر»رَفَحْ» و
سمت روم «الثغور» است.(3)
در دورانهاى گذشته، به سرزمین شام، سوریه نیز مىگفتند. بکرى گوید: «سوریه» (به ضم اول و کسر الراء و تخفیف الیاء) نامى براى شام است.(4)
ارنست هرتز فیلد گوید: سوریه نامى «آشورى» است که هنگام غلبه ی آشوریان بر این کشور اطلاق مىشده و سین و شین در زبان سامى، به طور یکسان به کار مى رفته است. نام سوریه براى نخستین بار در اثر «هرودوت» به شکل «shryn«، در خط «میخى» و «siryon» در زبان «عبرى» استعمال مىشده که بر لبنان شرقى اطلاق مىشده است.(5)
در دوران یونانىها و بعد از آن، استعمال این نام گسترش یافت و بر همه ی منطقه نهاده شد و تا پایان جنگ جهانى اول به همین معنا بهکار مىرفت.(6) بنابراین، سوریه نامى است برگرفته از قوم آسورى یا آشورى.
در اثر هرودوت، فلسطین قسمتى از سوریه بوده و مورّخان جنگهاى صلیبى، فلسطین را جزئى از سوریه دانستهاند. اصطلاح «syrian» – در زبان انگلیسى – در عصرحاضر، براى این کشور استفاده مىشود که البته منظور کشور جمهورى عربىِ سوریه است و گاهى به پیروان کنیسه ی قدیم سوریه یا کنیسه سریانیه کاتولیک نیز گفته شده است.(7)
در حقیقت اسم سریانى «syrac» مفهومى لغوى و دینى و «syrian» نیز براى اعراب مفهومى جغرافیایى و وطنى دارد.(8)
جغرافىدانان و زباندانان، هر یک در مورد وجه تسمیه ی شام چیزى گفتهاند. بعضى معتقدند آن را بدین سبب شام نامیدهاند که قومى از کنعان در این سرزمین ساکن شدهاند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَیْها» برخى دیگر گویند: بدین علت که اهل یمن در آن «تشاءُمْ» کردهاند؛
یعنى به آنجا رو آوردهاند. گروهى نیز گفتهاند: به علّت کثرت و فراوانى قریهها و دهاتآن، که نزدیک به یکدیگرند، یا اینکه سرزمین شام به رنگهاى مختلفى مثل سرخ، سفید و سیاه است، همانطور که خال بدن انسان را شام گویند.(9)
مجموع سرزمینهاى این منطقه را شامات گویند. گاهى دمشق را نیز از باب اطلاق کل بر جزء، شام گفتهاند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمینهاى آن مىنامیده است.(10)
فضایل فراوانى در مورد شام گفتهاند. بعضى از مورّخان احادیثى از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در مورد فضایل آن نقل کردهاند.(11) که به نظر مىرسد این احادیث را وابستگان و محدثان اموى ساختهاند تا به گونهاى سرزمین شام را در مقابل شهر پیامبر؛ یعنى مدینة النبى صلى الله علیه و آله مطرح کنند؛ زیرا این سرزمین، مقرّ حکومتى بنىامیه بوده است.
1) تقسیم این سرزمین به چهار کشور کنونی، به دنبال جنگ جهانی اول ودر پی اهداف استعماری کشورهای سلطه گر انجام گردیده است.
2) یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 311.
3) اصطخری، المسالک و الممالک، ص 55.
4) محمد کرد علی، خطط الشام، ج 1، ص 47.
5) محمد کرد علی، همان کتاب، ج 1، ص 47؛ عفیف البهنسی، الشام الحضاره، ص 23 ـ 22.
6) نجدت خماس، الشام فی صدر الاسلام، ص 40 به نقل از:The modern encyclopedia 1961 – Article «syria history«.
7) Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica 15 th. p. 919 – 922.
8) نجدت خماس، همان کتاب، ص 40.
9) مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ص 140؛ نجدت خماس، همان کتاب، ص 40.
10) محمد کرد علی، همان کتاب، ج 1، ص 48.
11) نک: ابی البقاء عبدالله البدری، نزهة الأنام فی محاسن الشام، بیروت، دارالرائد 1980؛ ابن طولون، بهجة الانام فی فضل دمشق الشام.