جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

همیاری و همآهنگی در آرمان حضرت حسین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حضرت امام حسین علیه السلام هدف و آرمانی جز اعتلاء کلمه ی طیبه ی لا اله الا الله نداشت، او می خواست با خون خود اسلام را

از چنگال اجانب و فرزندان نامشروع نجات دهد، او بخوبی از آینده خبر داشت و می دانست سرانجام حرکت و قیامش شهادت است و خواهرش حضرت زینب نیز از این واقعه کم و بیش خبر داشت.

ولی بعضی از کارهای حضرت زینب بهت آور است، به این معنی که اگر کسی صد در صد یقین داشته باشد که فرزند و یا برادرش شهید می شود ممکن است در همان رابطه خود را آماده کند و صبر و بردباری و شکیبائی پیشه سازد اما هرگز حاضر نیست با او همکاری و همیاری نماید،

حضرت زینب سلام الله علیها چون از اهداف عالیه ی برادر خود با خبر بود و می دانست نردبان رسیدن به آن هدف چیزی جز شهادت نمی تواند باشد لذا گام به گام با برادر خود هماهنگی و همیاری داشت و با حضرتش کمک می کرد که نمونه اش را ملاحظه می فرمائید.

فی بعض المقاتل لما أراد أن یتقدم الی القتال نظر یمینا و شمالا و نادی ألا هل من یقدم الی جوادی؟ فسمعت زینب خرجت و أخذت بعنان الجواد و أقبلت الیه و هی تقول لمن تنادی و قد قرحت فؤادی (1)

در بعضی از مقتل ها آمده که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام اراده کرد به جنگ دشمنان برود، نگاهی به جانب راست و چپ کرد و ندا داد (با صدای بلند فرمود) آیا کسی هست اسبم را بیاورد؟

این ندا را زینب (س) شنید، از خیمه ها خارج شد و عنان اسب را گرفت و خدمت برادر خود آورد و می گفت قلبم مجروح شد.


1) معالی السبطین جلد 2 صفحه ی 14.