پس از شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین و زینب کبری علیهمالسلام، بیست سال در مدینه همزمان با حکومت معاویه زندگی کردند. اعمال قدرتهای محتاطانه والیان و سمپاشی علیه خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به تدریج به مدینه کشانده شد و خاندان علی علیهالسلام را در سیاست منزوی و در مدینه به غربت کشاند، ده سال بعد از امام علی، امام حسن علیهالسلام، شهید و در قبرستان بقیع دفن شدند. (1)
زینب سلاماللهعلیها روزانه گاهی بر مزار پیغمبر و زمانی مخفیانه کنار قبر مادر و برادرش میرفت، اشک میریخت و دل به وجود برادر از جان عزیزترش امام حسین علیهالسلام که تنها یادگار جد و پدر و مادر و برادرش بسته بود. در عصر امام حسین علیهالسلام مدینه برای اهل بیت نوعی تبعیدگاه به حساب میآمد، آنها در آن شهر نه یاور و مددکاری و نه امنیتی داشتند.
با اینکه یکی از مواد پیمان صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه آن بود که معاویه حق ندارد، پس از خود، خلیفه مسلمین را تعیین کند، (2) اما نقشهها و نیرنگهای زیادی پیاده کرد تا افکار عمومی را برای بیعت با یزید آماده سازد، هر چند تا زمانی که امام حسن مجتبی علیهالسلام در قید حیات بود و شربت شهادت ننوشیده بود، جرأت این که چنین مطلبی را اظهار نماید، نداشت. ولی پس از شهادت آن حضرت، این موضوع را علناً مطرح ساخت و به عمال و فرمانداران خود نوشت برای یزید از مردم بیعت بگیرند.
یکی از آن نامهها به مدینه رسید، او از فرماندار خواسته بود برای فرزندش یزید، از مردم مدینه بیعت بگیرد. فرماندار نتیجه کار و وظیفه خود را به کاخ سلطنتی ابلاغ کرد و نوشت که جز «حسین بن علی علیهالسلام» و سه تن دیگر همگان بیعت نمودهاند.
در میان آنها هیچ کس را خطرناکتر از حسین علیهالسلام نسبت به یزید نمیدید، زیرا از طرفی به مناسبت نزدیکی خویشاوندیش، حق بزرگی بر گردن یزید داشت و از طرف دیگر با حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله خویشاوند بود.
معاویه بعد از این که از مردم برای فرزندش بیعت گرفت، مدت چهار سال دیگر زندگی کرد، در حالی که حسین علیهالسلام در رأی خود پا برجا بود و راضی نمیشد که یزید را به ولیعهدی حکومتی بشناسد که جدش آن را برپا کرده بود، البته نه عالِم اسلام زیر بار آن میرفت و نه حسین علیهالسلام به این کار تن میداد. خود معاویه نیز از آن آگاهی کامل داشت، لذا آخرین وصیت او به ولیعهدش یزید این بود:
«من تو را از رنج سفر و پیشآمدهای آن رهانیده و همه چیز را در دسترس تو گذاشتم، دشمنان را در پیش تو خوار و زبون کرده، گردن اعراب را به اطاعت تو خم نمودم و درباره تو ابداً از قریش باکی ندارم، مگر از سه نفر: حسین بن علی علیهالسلام، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر.» (3)
1) منتهی الامال، ج 1، ص 439.
2) منتهی الامال، ج 1، ص 429.
3) جلاءالعیون، باب پنجم، ص591.