جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نپذیرفتن خون‏بها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یزید در یکی از جلسات به امام سجاد علیه‌السلام وعده داد، که سه خواسته امام علیه‌السلام را برآورده سازد، امام علیه‌السلام نیز از یزید خواست تا اول آن که سر امام علیه‌السلام را به ایشان بازگرداند، دوم آن چه را که از اهل بیت علیهم‌السلام غارت کردند، به آنان باز گرداند و سوم این که اگر قصد کشتن حضرت علیه‌السلام را دارد، کسی را با زنان به مدینه باز گرداند.

قبل از آن‌که کاروان بازماندگان آماده حرکت به مدینه شوند، یزید دستور داد اموال آنها را آوردند و دویست دینار از مال خود راه هم به آن اضافه کرد و به امام سجاد علیه‌السلام داد و گفت:

«این مال را در مقابل آن مصائبى که در یوم الطف به شما رسید، از من بپذیرید!»

زینب سلام‌الله‌علیها نیز فرمود:

«ای یزید! چقدر بی‌حیایی، برادران و مردان ما را مى‏کشى، همانا برای ما تمام دنیا در مقابل یک موى آنها ارزشی ندارد، اکنون نیز مى‏گویى این را در عوض آنچه از شما فوت شده و در روز عاشورا بر شما وارد شده است، بگیرید، هرگز این کار نخواهد شد.» (1)


1) ناسخ التواریخ (طراز المذهب)، سپهر، ج 18، ص 496.