جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نوحه سینه زنی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

من عاشق و دیوانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

تو شمع و من پروانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

با مهر تو سرشته حق گل من

تنها تویی از عمر حاصل من

دوری کربلاست مشکل من

جز با تو نبود آشنا دل من

از غیر تو بیگانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

نالم چو نی از یاد نینوایت

گریم حسین جان روز و شب برایت

مُردم در آرزوی کربلایت

آخر نگاهی کن سوی گدایت

من سائل این خانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

چراغ راه و کشتی نجاتی

فروغ چشم جمله کایناتی

هر چند لب‌تشنه لب فراتی

تو ساقی سرچشمه حیاتی

پر کن یکی پیمانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

در قتلگه آمد چو خواهر تو

در خون شناور دید پیکر تو

گفتا بمیرم آه کو سر تو

کو قاسم و عباس و اکبر تو؟

ای جان و ای جانانه‌ام! ای حسین جانم! ای حسین جانم!

برخیز گشته موسم سواری

با ما مگر میل سفر نداری؟

بنگر رقیه را به بی‌قراری

گوید رباب تو به آه و زاری

کو اصغر دردانه‌ام؟ ای حسین جانم! ای حسین جانم!

هرگز نبود این روز در گمانم

بعد از تو زنده در جهان بمانم

تویی برادر راحت روانم

بی‌تو الا ای میر کاروانم

به شام غم روانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

همچون علی من خطبه انشا کنم

یزیدیان را خوار و رسوا کنم

من با بیان کار مسیحا کنم

تا به قیامت شور برپا کنم

بین همت مردانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

ای درگهت پناه بی‌پناهان

خواهد «شکوهی» با دو چشم گریان

آن دم که عمرم می‌رسد به پایان

آیی به بالینم ز مهر و احسان

روشن کنی کاشانه‌ام، ای حسین جانم! ای حسین جانم!

شکوهی

***