جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نذر حضرت زینب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

»علیرضا رجالی تهرانی (رجاء(«

کویر خشک لبانت، چسان نظاره کنم؟!

که جای بوسه، زنندش! بگو چه چاره کنم؟!

تو ای برادر تشنه! اگر اجازه دهی

به بوسه گاه پیامبر، کمی اشاره کنم!

تنت به کرببلا و سرت به تشت طلا!

دلم از این همه غربت، پر از شراره کنم

به کربلا تن بی سر، بدیدم و گفتم:

بگو که زخم تنت را چسان شماره کنم؟!

کنون اگر بگذارند، سر چو ما تو را

به بوسه های محبت، پر از ستاره کنم

سرم به چوبه ی محمل، لبت به چوب جفا!

تو هم نظاره نمودی، منم نظاره کنم

نه صبر مانده به دل نی به تن قرار «رجاء«

دلم از این غم زینب، روا که پاره کنم