جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ناله ی حزین زینب با دیدن سر برادر در مجلس یزید

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حضرت زینب علیهاالسلام هنگامی که نگاهش بر سر بریده ی برادر افتاد، دست برد و گریبان خویش را پاره نمود، سپس با ناله ای حزین که دل ها را می لرزاند فریاد برآورد که: «یا حسیناه، یا حبیب رسول الله، یابن مکة و منی، یابن

فاطمة الزهراء و سیدة النساء، یابن بنت المصطفی» ای حسین، ای محبوب رسول خدا، ای فرزند مکه و منی، ای پسر فاطمه زهرا بزرگ زنان عالم، ای پسر دختر مصطفی.

به خدا سوگند که (حضرت زینب علیهاالسلام) با این سخن (جگر سوز) مجلس را به گریه انداخت، و یزید که خدا او را لعنت نماید، ساکت نشسته بود. (1)

چوب خیزران یزید بر لب و دندانهای امام حسین علیه السلام

یزید ملعون چوب خیزرانی را خواست و با آن بر لبان مبارک و دندان های شریف امام حسین علیه السلام می زد، ابوبرزه ی اسلمی به یزید نگاه کرده و گفت: وای بر تو ای یزید، آیا با چوب خیزران بر دندان حسین، فرزند فاطمه زهرا علیهاالسلام می زنی؟ من خودم بارها دیدم که پیامبر دندان های حسین علیه السلام و برادرش امام حسن علیه السلام را می مکید و می بوسید و می فرمود: شما سرور جوانان اهل بهشتید. خدا بکشد کسی که شما را می کشد و او را لعنت نماید و جایگاه او را جهنم که بد جایگاهی است، قرار دهد. یزید عصبانی شد، فرمان داد که او را از مجلس خارج کنند، مأموران یزید، در حالی که او را بر روی زمین می کشیدند، از مجلس آن ملعون خارج کردند. (2)

سر حسین علیه السلام را جلوی یزید نهادند. سکینه علیهاالسلام می فرماید: به خدا سخت دل تر از یزید ندیدم، کافر و مشرکی بدتر و جفاجوتر از او نیست، نگاهی به سر انداخت و می گفت:

لیت اشیاخی ببدر شهدوا

جزع الخزرج من وقع الاسل (3)

لعل لبان

چوب را بردار، ما را طاقت دیدار نیست

داغداران را توان اینهمه آزار نیست

ای که بر لعل لبانش می زنی چوب از جفا

بیش از این گل را توان صدمه های خار نیست

ما مگر اولاد زهرای مطهر نیستیم

یا مگر این سر عزیز احمد مختار نیست

از چه بر لبهای پاکش چوب خزران می زنی

او که جز آیات قرآن بر لبش گفتار نیست


1) لهوف سید بن طاووس، ص 243؛ در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 567.

2) لهوف سید بن طاووس، ص 245؛ در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 558.

3) در کربلا چه گذشت؟ ترجمه ی نفس المهموم، ص 557.