زینب کبری سلاماللهعلیها در نزد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، از منزلت و موقعیت ویژهای برخوردار بود. این دو امام بزرگوار، نهایت تکریم و احترام را در حق خواهر خود روا میداشتند.
تا جایی که هرگاه قصد داشت به جایی رود، برادران مراقب و همراه او بودند تا تنها نماند. خصوصاً زمانی که حضرت زینب سلاماللهعلیها به زیارت مرقد مطهّر رسول خدا مشرف مىشد، حسنین دو طرف او حرکت مىکردند (1) و اگر خواستهای داشت، برادران درخواست او را انجام میدادند. زینب سلاماللهعلیها از بین دیگر زنان و اعضای خانواده، سخنش قاطعِ رأی و نظرها بود و همگان به سخن او عنایت داشتند. حتی در مصائب و دشواریها میکوشیدند، زینب را کمتر در جریان بگذارند که مبادا نگران شود و دچار تأثری گردد.
در جریان ضربه خوردن امیرالمؤمنین علیهالسلام زمانی که فرزندان حضرت، ندای قَد قُتِل شنیدند، به سوی مسجد شتافتند و پدر را غرق در خون دیدند. بدن نیمه جانش را بلند کرده و به خانه آوردند. در نزدیکی منزل، امام علی علیهالسلام از فرزندان خواست او را به زمین بگذارند تا با پای خود وارد خانه شود، تا مبادا زینب سلاماللهعلیها و دیگر فرزندان او را در آن حال ببینند و دچار نگرانی و وحشت گردند. (2)
و یا زمانی که امام حسن مجتبی علیهالسلام مسموم شد، حضرت زینب سلاماللهعلیها خبر یافت و به سرعت خود را به خانه برادر رسانید؛ به محض ورود زینب سلاماللهعلیها امام فوراً دستور داد، طشت را از مقابلش برداشته و مخفی کنند، یعنی با اینکه در وضعیت بسیار ناگواری به سر میبردند، به جهت شفقت و مهربانی با خواهر خود، چنین دستوری دادند. (3)
1) ریاحین الشریعه، محلاتی، ج3، ص60.
2) زندگانی حضرت زینب سلاماللهعلیها رسالتی از خون و پیام، دکتر قائمی، ص69.
3) من وحی الثورة الحسینیّة، سیدهاشم معروف الحسنی، ص 108. (… و شاهدت اخاها الحسن السبط أصفر اللون یجود بنفسه و یلفظ کبده قطعاً من آثار السم الذی دسه الیه ابن هند و کان من فی البیت قد وضعوا طشتا بین یدیه و هو یقذف کبده فیه، و لما أحس بدخولها علیه کالمذهولة امرهم باخراج الطشت من امامه إشفاقا علیها…).