از آن هنگام که پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) به پیامبری برگزیده شد، کوشید تا ارزش های واقعی را در چهارچوب اسلام در جامعه رواج دهد. آن حضرت با گفتار و رفتار خویش که الگوی کامل انسانیت بود،جامعه ای نوین پایه گذاری کرد که همیشه عالمان و دانشمندان در اندیشه های خویش به دنبال آن «مدینه ی فاضله» می گشتند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) با هوشیاری کامل، ساختار اندیشه ی قبیله ای را دگرگون کرد و با پیوند اتحاد میان مسلمانان همه را در یک ردیف قرار داد و این اندیشه به جایی رسید که هیچ کس جز افراد عالم و با تقوا بر دیگری برتری نداشت. زیرا تمام تلاش او این بود تا عقلانیت را جانشین جاهلیت قرار دهد.(1)
بعد از آنکه پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت و مساله ی خلافت پیش آمد، حضرت علی (علیه السلام) را کنار گذاشتند و با روی کار آمدن خلفا، جریان فکری مردم نیز سیر انحرافی گرفت و این روند تا آنجا پیش رفت که در زمان امام حسین (علیه السلام) افکار و اندیشه ها به طور کلی با زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) متفاوت شد و ارزش های واقعی، جایگاه اصلی خود را از دست داد و اندیشه های جاهلی با رنگ و لعاب اسلامی جایگزین آن شد.
در این حال امام حسین (علیه السلام) به خاطر بیعت نکردن با یزید و به خاطر احیای ارزش ها و سنت الهی قیام، و با کاروانی به سوی کربلا حرکت کرد و در آنجا به شهادت رسید. در این کاروان حضرت زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و بعد از شهادت آن حضرت او را به اسیری بردند.
در اینجا این سؤال مطرح است که آیا حضور حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا ضروری بود؟
در این مقاله سعی خواهیم کرد تا نقش حضرت زینب (سلام الله علیها) در حماسه ی کربلا را بیان کنیم. ابتدا برای روشن شدن مطلب به چگونگی ماهیت جامعه در آن زمان می پردازیم.
1) امین، احمد، فجرالاسلام، ص 75.