جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقایسه هاجر با زینب

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

اشاره: مسطور است، چون حضرت خلیل علیه السلام خواست اسماعیل را برای قربانی برد، به هاجر، مادر او، فرمود: «فرزند را زینت ده که او را به مهمانی دوست برم«. چون او را برد و به خطاب:

(و فدیناه بذبح عظیم) (1)

او را از ذبح شدن نگه داری نمود و ابراهیم او را برگردانید، هاجر نظرش به گلوی فرزند که از اثر کارد قرمز شده بود افتاد، بی اختیار شده، غش کرد و بر زمین افتاد.

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! علیا حضرت، زینب علیهاالسلام، عوض لباس زینت، اسلحه ی جنگ در تن دو فرزند خود که هر یک اسماعیل عصر خود [بودند] و خود خواهش نمود که آن ها را به میدان کارزار فرستد و به دیده ی خود، بدن پاره پاره ی آن ها را دید، برای این که مبادا برادر از او خجالت کشد، ابدا بر روی خود نیاورد! ولی چون خبر شهادت علی اکبر را شنید، چنان گریه و زاری و بی قراری نمود که خاطر حضرت سیدالشهدا را به خود مشغول نموده (2) و سر این را بعد از این متعرض خواهیم شد.

سوم: عصر عاشورا بعد از گریه و ندبه بر برادر به درگاه اله، عرض کرد:

»خدایا! این قلیل قربانی را از آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم قبول فرما» (3)

عجب کلام بزرگی است! نتوان چنین بیانی نمود مگر به پیغمبر یا ائمه ی طاهرین. تصور باید نمود که چه مقام و رتبتی است! چه معرفتی داشته که چنین فرمایشی فرموده [است]!

اشاره: چون آن مکرمه به این مقام از معرفت نایل شد، عرفا عاجز از معرفت به او شدند.


1) »او را به ذبحی بزرگ باز خریدیم«، صافات (37) آیه 107.

2) مقتل ابی مخنف (ترجمه(، ص 129. موسوعة آل النبی، ص 704؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 256.

3) مقتل ابی مخنف، ص 26.