طلوع فجر ز دربار حضرت زینب
شعاع بدر ز انوار حضرت زینب
ضیاء شمس و قمر روشنایی انجم
اشعهای است ز رخسار حضرت زینب
چه زینبی که از او شد قوام دین برپا
ز خطبههای دُرر بار حضرت زینب
درخت پر ثمر لا اله الا الله
همیشه سبز ز آثار حضرت زینب
نماز و روزه و خمس و زکوة و حج و جهاد
مقرر است ز گفتار حضرت زینب
حجاب و ستر زنان وفق آیه قرآن
نمونهای است ز اسرار حضرت زینب
ز بعد حضرت زهرا نکرده خلق به دهر
چنین مطهرهای کردگار حضرت زینب
شده ز مدحت او انس و جن و لوح و قلم
محقر و خجل و شرمسار حضرت زینب
تمام خیل ملک حوریان جنت عدن
به امر حق شده خدمتگزار حضرت زینب
سحاب رحمت حق هر زمان که میبارد
چو قطرهای است ز امطار حضرت زینب
فرشتگان سماوات مات و حیراناند
ز استقامت و صبر و قرار حضرت زینب
نجات داد امام زمان خودش از قتل
که صبر گشت خجل ز اقتدار حضرت زینب
دلا بسوز بر احوال و آه جانسوزش
بریز اشک به حال فکار حضرت زینب
چه خواهری که به یک روز داغ شش برادر دید
چه سروها که فتاده کنار حضرت زینب
به یک طرف تن صدپاره علی اکبر
جوان ماهرخ و گلعذار حضرت زینب
تن مطهر قاسم ستاره رخشان
غروب کرده به گلزار حضرت زینب
خسوف ماه به یک سمت و قطع از بازو
چو دستهای علمدار حضرت زینب
گلو دریده چو شش ماههای در آن گلزار
ز تیر حرمله آن شیرخوار حضرت زینب
شدی شهید و شدم من اسیر قوم شریر
نگر به حال من و شام تار حضرت زینب
سر بریده شه بر سنان چو قرص قمر
برابر بصر اشکبار حضرت زینب
فغان و آه از آن دم چو گشت وارد شام
سیاه گشت چو شب روزگار حضرت زینب
به شهر شام رسیدند شامیان یکسر
شدند محو جلال و وقار حضرت زینب
سوار اشتر و در گردنش غل و زنجیر
اسیر عابد بیمار حضرت زینب
بداد سید سجاد کاخ دشمنان بر باد
بماند شوکت و عز و وقار حضرت زینب
دعا کنید شما زائرین به دیده تر
کنار مرقد زرین نگار حضرت زینب
ظهور حضرت مهدی خدا کند نزدیک
که باشد این ز شما انتظار حضرت زینب
سپس ز مخلصتان «سیبویه» یاد کنید
کنید یاد کنار مزار حضرت زینب
ز اشتیاق بخوانید شعرهای مرا
که هست در خور والا تبار حضرت زینب
در این مدیحهسرا «سیبویه» مفتخر است
که هست از دل و جان خاکسار حضرت زینب
حاج میرزا احمد سیبویه واعظ
***