جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقام تسلیم

زمان مطالعه: 4 دقیقه

شخصی از امام صادق علیه‌السلام پرسید:

«بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ عُلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِن‏؛

مومن از کجا مى‌داند که مومن است؟»

حضرت در پاسخ فرمود:

«بِالتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِمَا وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرُورٍ أَوْ سَخَطٍ؛ (1)

با تسلیم در برابر خدا و خشنودى نسبت به آنچه از شادی یا خشم بر او وارد مى شود.»

مراد از ایمان صرفاً امورى چون اداى شهادتین، نماز خواندن، روزه گرفتن پرداخت خمس و زکات و گزاردن حج نیست. طبق فرمایش امام صادق علیه‌السلام، ویژگى‌هاى مومن، دو چیز است:

1. تسلیم در برابر خدا

2. رضا به قضاى الهى؛

این قبیل تعبیرات، آن قدر از نظر معنایى به هم نزدیکند که هرگاه یکى از آن‌ها ذکر شود، دومى نیز مراد است و تفاوت ظریف شان تنها زمانى مشخص است که با هم آورده شوند. از این روى هرگاه گفته شود رضا، منظور تسلیم نیز هست و هر گاه گفته شود تسلیم، رضا نیز مورد نظر است، اما هرگاه، هر دو در کلام گوینده آورده شود، معناى شان متفاوت خواهد بود. در آن صورت شاید مراد از تسلیم سرسپردن به احکام و الزامات و تکالیف شرعى باشد و منظور از رضا، خشنودى به امور تکوینى چون: بیمارى و سلامت، دارایى و تهى دستى، زیبایى و زشتى، خوش ذهنى و کندذهنى و… است، در واقع مقام تسلیم، امور تشریعى و مقام رضا، امور تکوینى و تقدیرى است.

انسان زمانی که نسبت به عظمت خدای سبحان، به شناخت و معرفت رسید، خود را از لحاظ عقیده، اخلاق، عمل، تلاش و حرکت، در اختیار بزرگِ مطلق قرار می‌دهد و در برابر خواست و اراده الهی، از خود خواست و اراده‌ای ندارد و لذا در مقام تسلیم و رضا قرار می‌گیرد که بالاترین مقام انسانی است و حقیقت بندگی در آن متجلی است.

چنانچه خداوند متعال به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مى‌فرماید:

«لَیْسَ شَئٌ عِنْدى اَفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَىَّ و الرِّضا بِما قَسَمْتُ ؛ (2)

هیچ چیز نزد من از توکل بر من و رضایت به آنچه من قسمت کرده‌ام برتر نیست.»

براى آموختن تسلیم و یاد گرفتن فضیلت رضا، بهترین سرمشق، سیره عملی و رفتار رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است، چرا که در قرآن آمده:

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة؛ (3)

مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود.»

از آنجا که یکی از مهمترین ارزش‎های اخلاقی برای کمال ایمان و شرافت انسان، راضی بودن به قضای الهی و تسلیم محض بودن در مقابل شداید، بلاها و گرفتاری‎های ناخواسته زندگی معرفی شده است، تمامی پیامبران، مورد آزمایش و امتحان الهی قرار گرفتند، هر چند امتحان همه یکسان نبود، بلکه برخی سخت‏تر و برخی ساده‏تر بود. همه آزموده می شوند، چنانچه خود خداوند می‌فرماید:

«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ؛ (4)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم.»

بسیاری از این آزمایش‏ها موفق بیرون نمی‏آیند و درجه‏ای هم نمی‏گیرند، اما زینب سلام‌الله‌علیها از این آزمایش سربلند بیرون آمد و پس از مادرش بالاترین افتخار زنان مسلمان است.

طبق فرمایش رسول گرامی اسلام، صابر حقیقی کسی است که بر مصیبت، طاعت و معصیت صبر بورزد و حضرت زینب در این موارد، در درجه بالایی قرار داشت. عبادات آن بانو بهترین نشانه صبر بر اطاعت ایشان است و کسی که بر ترک گناه شکیبا نباشد، شایستگی‏ حمل پرچم کربلا را بعد از برادرش ندارد،

مقام رضا و تسلیم در مقابل حوادث از سوی امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا به زینب واگذار شد.

حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، در مقام رضا، پیروی از جد بزرگوارش نمود، چنانچه در سفر کربلا، کوفه و شام، همه مصیبت‌ها را، از شهادت برادرها، برادرزاده‌ها، فرزندان، تشنگی، گرسنگی، اسیری و … تحمل کرد، با وجود این که اگر اراده به خرابی عالم و نزول عذاب الهی می کرد، هر آینه واقع می‌شد؛ ولی خواست با صبرش ثبات مقام «تسلیم» و «رضا» را بر عالمیان واضح و هویدا نماید.

چنانچه زمانی که ابن سعد دستور داد خیمه‌ها را آتش بزنند، حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، خدمت حضرت سجاد علیه‌السلام رسید و کسب تکلیف نمود:

«تکلیف ما زن‌ها چیست؟»

حضرت سجاد علیه‌السلام فرمود:

«علیکن بالفرار.»

بر عارفان به حقایق پوشده نیست، که منظور زینب سلام‌الله‌علیها از کسب تکلیف، این بوده که ای حجت خدا و ای عالِم به اسرار تکوینیه الهیه! بفرما که رضای خالق عالم درباره این زن‌ها چیست؟

که اگر رضای حضرت احدیت در سوختن ما است، بفرما تا با نهایت خرمی حاضر شویم ولی از جواب حضرت سجاد علیه‌السلام چنین دریافت که رضای خالق عالم به بقای آن‌ها است.

هر چند خود بانو برای دفاع از حضرت سجاد علیه‌السلام، با یک دنیا وقار و ثبات ایستاد، چنان چه از حمید بن مسلم نقل شده که:

«هر قدر آتش به او نزدیک می شد، ابداً اعتنایی نمی‌نمود.»

و به واسطه همین ثبات و وقار، سبقت را از حضرت ابراهیم خلیل ربود، بعد از آن که امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسید، بانوی طف، کنار پیکر شریف برادر ایستاد و به آسمان نگاه کرد و گفت:

«الهی تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانِ؛ (5)

«خداوندا! این قربانی را از آل محمدصلی‌الله‌علیه‌وآله قبول فرما.»

و در این کلام، نهایت معرفت، تسلیم و رضای خود را ظاهر نمود. (6)

زینب سلام‌الله‌علیها با تمام داغ‌ها و مصائبی که دیده بود، آن‌چنان نسبت به خداوند متعال اظهار رضایت کرد که وقتی ابن زیاد در مجلس عمومی خود از حضرت زینب سلام‌الله‌علیها می‌پرسد کار خدا را نسبت به برادرت چگونه می‌بینی؟

فرمود:«مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا؛ (7)

جز نیکویی وزیبایی ندیدم.»

یعنی او نه تنها راضی به شهادت بوده است، ‏بلکه بر این خون و نبرد شجاعانه، مباهات می‏کند زیرا فرجام آن را زیبا می‏بیند و علت این زیبایی را چنین بیان می‏کند:

«آنها کسانی بودند که خداوند شهادت را برای آنها ثبت کرده بود و اکنون به سوی جایگاه‎های حقیقی خود رفته‏اند.»

آری، وی با این همه رنج‏ها و بلاها نه تنها روحیه خود را نباخت ‏بلکه به مقام خشنودی رسید.

زینب سلام‌الله‌علیها حقیقت حسین علیه‌السلام و عظمت او را نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، پدرش علی علیه‌السلام، مادرش فاطمه سلام‌الله‌علیها و برادرش حسن علیه‌السلام و نیز عظمت دین خدا و اطاعت از او و جلب رضایت حق را می‌شناخت.

همان‌طور که ابراهیم برای امتثال امر خداوند، اقدام به ذبح فرزندش نمود و اسماعیل نیز برای اطاعت از امر الهی، تن به قضای الهی داد؛ زینب سلام‌الله‌علیها نیز تسلیم قضای الهی شده و به آن رضایت داد و آنچه که در این راه قربانی کرد در نظرش بزرگ جلوه نکرد.


1) بحارالانوار، ج 2، ص 205.

2) مستدرک الوسائل، ج 11، ص 220.

3) سوره احزاب، آیه 21.

4) سوره عنکبوت،آیات 2-3.

5) عوالم العلوم و المعارف، ج‏11، ص 958.

6) خصائص زینبیه، سیدنورالدین جزائری، ص235-238.

7) لهوف، ترجمه فهرى، ص 160.