معاویة بن یزید بن معاویة بن ابوسفیان، معروف به معاویه ی صغیر و معاویه ی دوم فردى زاهد و پارسا و گوشهگیر بوده است. پس از مرگ یزید، با او به عنوان خلیفه ی مسلمین بیعت شد ولى با اکراه پذیرفت و بیش از چهل یا بیست روز نیز خلافت نکرد و درعزلت و گوشهگیرى در سن 22 سالگى از دنیا رفت و به نقلى مسموم شد. وى آخرین حکمران و خلیفه ی اموى از نسل ابوسفیان است؛ که پس از وى خلافت به خاندان مروانیان -شعبهاى دیگر از بنىامیه – از فرزندان عاص و در رأس آنها مروان بن حکم رسید.
مسعودى گوید:هنگام وفات وى، بنى امیه اطراف او را گرفتند و گفتند: خلافت را به هرکس از خاندانت مىخواهى واگذار کن. او گفت: به خدا سوگند که شیرینى خلافت بر شما را نچشیدم، چگونه بار آن را بر گردن خود (پس از مرگم) بیندازم؟ حال که براى شیرینى آن مىشتابید، آیا براى تلخى آن نیز چنین مىکنید؟ خداوندا! من از تعیین خلیفه
بر مردم بیزارم و از آن کناره مىگیرم. خدایا! من کسى همانند اهل شورى (در هنگام مرگ عمر بن خطاب) را نمىیابم. پس خود کسى که اهلیّت آن را داشته باشد، بر این امر نصب کن. اى کاش این کار را بر عهده نمىگرفتم. آیا من بنىامیه را به شیرینى آن برسانم و بار آن را برگردن خود بگیرم و کسى که شایسته ی آن است از آن باز دارم؟هرگز چنیننمىکنم.
ولید بن عتبة بن ابى سفیان بر او نماز گزارد به امید این که خلافت به او برسد، ولى هنگامى که تکبیر دوم را مىگفت، کشته شد.(1) ابن کثیر گوید:معاویه ی دوم در خارج بابالصغیر مدفون است و ابن طولون نیز چنین گوید؛ و ابن حورانى نیز مىنویسد: قبر وى در گوشه ی مقبره ی باب الصغیر جنوبى است.(2) با کاوش فراوان در داخل بابالصغیر، مقبرهاى بدین نام یافت نشد.
اما در جنوب مسجد اموى، هنگامى که از باب جنوبى و شبستان بیرون مىرویم درسمت چپ در داخل کوچهاى باریک امروزه قبرى به نام او وجود دارد که مردم به زیارتش مىروند و معتقدند از او حاجت مىگیرند.
1) مسعودی همان کتاب ج3، صص 76 ـ 77.
2) ابن حورانی، همان کتاب ص 49؛ ابن کثیر، همان کتاب ج8، ص 237.