جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مسجد اموى یا جامع الکبیر

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکى از مساجد بسیار قدیمى و تاریخى شهر حلب جامع الکبیر یا مسجد اموى ‌است. در ابتدا مکان آن به کنیسه ی بزرگ روم تعلق داشته و پس از فتح حلب توسط مسلمانان به مسجد تبدیل شده است. بناى کنونى مسجد مذکور از دوران ولید بن‌عبدالملک اموى است که آن را همزمان با جامع اموى دمشق ساخته و سلیمان بن‌عبدالملک نیز آن را تکمیل کرده است. هر چند بناى آن از لحاظ زیبایى به جامع اموى‌ دمشق نمى‌رسد ولى نمونه ی کامل و مظهرى از معمارى اسلامى (در قرن اول هجرى) است که بر خلاف جامع اموى دمشق، معمارى رومى در آن تأثیرى نداشته و مهندسان ‌رومى در ساخت آن دخیل نبوده‌اند.

این جامع در 315 هجرى پس از فتح شهر به وسیله ناکفور فوکاس – امپراطور روم – به آتش کشیده شد و سیف الدوله حمدانى پس از باز پس‌گیرى شهر دوباره آن را ترمیم ‌کرد. در دو مرتبه ی دیگر، یکى در دوره ی زنگیان و دیگرى در دوره ی مغول نیز دچار آتش‌سوزى شد که آن را بازسازى کردند.(1) مأذنه ی آن که 45 متر ارتفاع دارد در 1090 میلادى‌

ترمیم شده است‌.(2) این مسجد داراى چهار درب اصلى به نامهاى «باب النحاسین«، «باب‌الجراکسه«، «باب المسامیریه» و «باب سوق الطیبه» بوده که اکنون تنها دو باب آن مورد استفاده است.

جامع کبیر در نزدیکى قلعه ی حلب و کنار بازار اصلى این شهر (سوق الذرب) قرار دارد و نماى آن از بالاى قلعه دیده مى‌شود. این مسجد که تا حدودى شبیه جامع اموى‌ دمشق است؛ داراى صحنى بزرگ و دیواره‌هاى سنگى است. در وسط صحن، دو قبه ‌شبیه قبه‌هاى صحن جامع اموى دمشق ساخته‌اند. مأذنه چهار گوشى در کنار درب‌ ورودى و سمت شمال غربى جامع ساخته‌اند.

در سمت جنوب‌ صحن، شبستان بسیار بزرگ و زیبایى است که داراى منبرى چوبین‌ و منبت کارى شده است. بر بالاى محراب، کتیبه‌اى به نام منصور بن قلاوون و کتیبه دیگر از 740 هجرى – در سمت راست منبر – دیده مى‌شود. در سمت چپ منبر و محراب، مرقد مطهر «زکریاى نبى علیه السلام» است. سقف شبستان بر ستون‌هاى متعددى استوار گشته و به نظر نمى‌رسد از آن دوران یعنى قرن هشتم به بعد تعمیراتى در آن صورت گرفته باشد.


1) ابن شحنه، الدر المنتخب فی تاریخ مملکة الحلب، باب نهم؛ ابن بطوطه، الرحله ص 52، محمد کردعلی، خطط الشام،ج 6، ص49؛ محمد راغب الطباخ الحلبی، اعلام النبلاء بتاریخ الحلب الشهباء ج 2، ص69. کامل غزی، همان کتاب ج2، ص180.

2) عفیف البهنسی، الشام الحضاره ص 158.