مسجد اموى، از شاهکارهاى درخشان تمدّن و فرهنگ اسلامى است و پیشینه ی آن به دوران هزار و سیصد ساله ی اسلامى محدود نمىشود بلکه ریشه و بنیانى دیرینه، به بلنداى چهار هزار سال در تاریخ بشریت دارد و در حقیقت بیانگر سیر و تاریخچه ی تحول و دگرگونى ادیان و مذاهب است.
مکان این مسجد در چهار هزار سال پیش معبد آتش پرستان بوده است؛ هنگامى که قبیله ی «حَدَدْ» آرامى به سرزمین شام آمدند، حدود هزار سال، این مکان را معبد خود قرار دادند. این بنا در طول چند قرن تسلّط مصرىها بر این سرزمین، به معبد خدایان ایشان؛ یعنى «رامون» و «آمون» تبدیل شد. پس از چندى یونانیان با تصرف این سرزمین، آن را معبد خود قرار دادند و تا قرن اول میلاد حضرت مسیح علیه السلام در این مکان به عبادت خدایان خود مىنشستند.
پس از یونانىها، رومیان با حضور و سلطه بر این سرزمین، این معبد را توسعه داده و آن را به محل عبادت خداى خویش «ژوپیتر» تغییر دادند. با گسترش مسیحیت در جهان و به ویژه در شام، قسمت کوچکى از معبد ژوپیتر به کنیسه تبدیل گشت که به نام «قدیس یوحنا» یا «مارى یوحنا» خوانده مىشد.
سرانجام در سال هفده هجرى، با فتح دمشق به وسیله ی مسلمانان، این معبد و کلیسا، به مسجد و محل عبادت ذات بارىتعالى و خداى واحد تبدیل شد که البته نیمى از آن بر اساس مصالحهاى که صورت پذیرفته بود، همچنان به صورت کلیسا باقى ماند. مساحت اولیه ی آن براساس آنچه که ابن جبیر نقل کرده است از شرق به غرب؛ یعنى در طول
دویست قدم (حدود 150 متر) و از سمت جنوب به شمال؛ یعنى در عرض 135 قدم (حدود صد متر) بوده و در مجموع به پانزده هزار متر مربع مىرسیده است.(1)
هنگامى که دمشق به وسیله ی سپاه اسلام محاصره شد، کلیساهاى فراوانى در این شهر وجود داشت که بعضى از آنها طبق معاهده ی صلح در مقابل نیمى از کلیساى اصلى شهر؛ یعنى مکانى که بعدها جامع اموى ساخته شد، در دست مسیحیان ماند و مسلمانان نیمه ی مذکور را تبدیل به مسجد کرده و در آن به نماز پرداختند. مسیحیان که نسبت به دین جدید با بىاعتنایى برخورد مىکردند، با ایجاد سر و صداى عمدى در مراسم خود؛ ازجمله صداى مهیب ناقوس به هنگام اقامه ی نماز جماعت، خواندن سرودها به صداى بلند، براى عبادت مسلمانان مزاحمت فراهم مىکردند.
وقتى معاویه، در شام ولایت یافت، تصمیم گرفت نیمه ی باقىمانده ی کلیسا را به مسجد ملحق کند ولى مسیحیان نپذیرفتند. پس از وى عبدالملک بن مروان، اموال فراوانى بهآنان داد تا اجازه دهند این قسمت نیز به مسجد ملحق شود ولى ایشان نپذیرفتند تا اینکه ولید، فرزندش مال فراوانى به مسیحیان داد و حتى گفت اگر نپذیرید، کنیسه ی باب توما را که با زور و این قسمت را با صلح گرفتیم، به جاى آن تخریب خواهم کرد. (آن کلیسا بزرگتر و مهمتر بود(؛ لذا مسیحیان راضى شدند که نیمه ی باقى مانده نیز به مسجد افزوده شود.(2)
بعضى گویند:آنان راضى نشدند و ولید تهدید کرد که اگر نپذیرید، خود آن را تخریب مىکنم، سپس کلنگ به دست گرفت و دیوار آن را خراب و مسجد را بنا کرد.
بعضى نیز گفتهاند، وى به جاى آن چند کلیساى دیگر در داخل شهر به مسیحیان داد و آنان را راضى کرد.(3)
ولید بن عبدالملک که علاقه ی فراوان به ساختن مساجد و بناهاى مذهبى داشت، براى تبدیل این کلیسا به مسجد، مالیات هفت سال کشور خود را خرج آن کرد و گویند وقتى اسنادِ مخارج آن را بر هیجده شتر بار کردند و براى تصویب نزد خلیفه بردند، وى
بدون بررسى، همه ی آنها را امضا کرد و گفت: این چیزى است که به راه خدا دادهایم و در مقابل آن حسابى نمىخواهیم.
جامع اموى یکى از شاهکارهاى معمارى اسلامى و البته تلفیق و ترکیبى از معمارى اسلامى و رومى است؛(4) زیرا در ساخت آن از مهندسان رومى نیز کمک گرفته شد. ولید در ابتدا طرح اولیه ی بناى آن را به روم فرستاد و هزار نفر از معماران و مهندسان آن سرزمین را براى ساخت آن به دمشق دعوت کرد. عملیات احداث آن از 86ق آغاز شد(5) و بهترین مصالح و سنگهاى مرمر براى تزیین آن به کار رفت.
به گفته ی ابن معلى، پولى که خلیفه ی اموى در این راه خرج کرد، داخل یک صد صندوق قرار داشت که هر صندوق 228 هزار دینار در آن بود و مجموع آن به بیش از 22.800.000 دینار مىرسید.(6)
ولید دوازده هزار سنگ رخام و مرمر در آن به کار برد، که هزینه ی هر قطعه از آن 144 قنطار دمشقى بود. هنگام بناى آن، کتیبهاى مربوط به هزاران سال پیش، به زبانهاى مختلف، در دیوار قبله و همچنین مناره ی شرقى یافت که بر آن پندها و اندرزهاى اخلاقى نوشته شده بود.(7)
بر فراز شبستان مسجد، گنبدى به نام «نسر» یا «عقاب» ساخت و ستونهایى در زیر آن قرار داد و آن را با طلا و جواهر و پوششهاى حریر مزیّن ساخت. محراب مسجد را با قندیلهاى طلا و نقره، معرّقهاى زیبا و زنجیرهاى طلا آراست. مخارج ساختمان مسجد چندان زیاد بود که مردم ولید را به اسراف متهم کردند و گفتند: مسجد را از بیتالمال ساخته و از آن به مسلمانان نفعى نمىرسد.
هنگامى که عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید، چون معتقد بود مالى که در ساختمان مسجد صرف شد، اسراف بوده در صدد برآمد معرقها و زینتهاى دیگر را
بردارد ولى هنگامى که هیأتى رومى از این مسجد دیدن کردند و از عظمت و زیبایى آن در شگفت شدند، عمر بن عبدالعزیز از تصمیم خود منصرف شد.(8) در این زمان مسیحیان که عمر بن عبدالعزیز را با رأفت و نرمى یافتند، از سختگیرىهایى که ولید در حق آنان کرده بود، به وى شکایت بردند و خواستند کلیساى خود را، که در نیمى از مسجد اموى قرار داشت، بار دیگر بسازند. عمر بن عبدالعزیز نیز اگرچه به دادن چنین اجازهاى تمایل داشت ولى مسلمانان گفتند: مسجدى را که ما در آن اذان گفته و نمازگزاردهایم مىخواهى تخریب کنى؟! در این هنگام فقها و علما نیز مخالفت کردند و نزد مسیحیان وساطت کرده، گفتند:هر کلیسایى که در داخل و اطراف دمشق هست و مسلمانان آن را به زور تصرف کردهاند، در اختیار مسیحیان قرار گیرد؛ لذا ایشان از کلیساى خود در مسجد اموى گذشتند و رضایت خود را به خلیفه اعلام داشتند.(9)
گفتنى است گرچه ساخت مسجد در دوران ولید بن عبدالملک هفت سال (68 تا 75ق.) طول کشید، ولى همچنان نیمه تمام ماند و بقیه ی قسمتها را سلیمان عبدالملک به پایان رسانید. در طول قرون مختلف، تعمیرات و توسعههایى در آن انجام شد، البته بر اثر چندین آتش سوزى، بسیارى از قسمتهاى آن در آتش سوخت که به شرح آن خواهیم پرداخت.
اکنون جامع اموى پس از مختصر تعمیراتى که در اواخر حکمرانى ممالیک؛ یعنى تاقرن هشتم در آن صورت گرفته به همان حال باقىمانده است. صحن حیاط و دیوارهاى آن از سنگهاى دوران ممالیک و از سنگهاى بسیار بزرگ است. نیمى از دیوارههاى شمالى، شرقى و غربى از کلیسا و معبد باقىمانده از دوران قبل از اسلام است و نیمه ی فوقانى دیوارهها در دوره ی ولید و دورههاى بعد افزوده شده است. ولید بر دیوارهها سقف بنا کرد و آن را بر ستونهاى سنگى به سبک گوتیک یا نعل اسبى استوار ساخت. در دوره ی ممالیک سقف دیوارههاى غربى با نقاشىهایى به رنگ طلایى که در عربى آن را
»فسیفساء» مىگویند، تزیین گردید. متأسفانه فسیفساء بیشتر سقفها به مرور تخریب شده و اکنون جز بخشى از آن باقى نیست.
1) ابن جبیر، الجامع الاموی، تحقیق مطیع الحافظ، ص 13.
2) نعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج 2، ص 285؛ ابن بطوطه، الرحله «تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، ص 63.
3) نعیمی، الجامع الأموی، ص 99؛ ابن العمری، الجامع الأموی، تحقیق مطیع الحافظ، ص 51.
4) حسن ابراهیم حسن، تاریخ السیاسی الاسلام، ج 1، ص 276 و 277 همچنین نک:- Encyclopedia of Islame, V. 7. p. 232.
5) ابن بطوطه، الرحله، ص 63.
6) ابن جبیر، الجامع الاموی، ص 13؛ ابن العمری، الجامع الاموی، ص 52 و 53.
7) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج 2، ص 8؛ نعیمی، الدراس فی تاریخ المدارس، ج 2، ص 286.
8) حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 525 به بعد.
9) نعیمی، الجامع الاموی، ص 99 و 100؛ ابن عمری، همان کتاب، ص 60 ـ 61؛ در فضائل مسجد اموی گفته اند منظور از «والتین» در قرآن کریم مسجد دمشق است. چون تعدادی در این مسجد درختی از تین یا انجیر دیده بودند که قبل از بنای ولید وجود داشته است.