یکى از زیارتگاههاى بسیار مهم و مورد توجه همه ی مذاهب اسلامى در دمشق، مرقد و آرامگاه زینب کبرى، دختر امیرمؤمنان علیه السلام است که همواره خیل مشتاقان و ارادتمندان آن بانوى فداکار و بزرگوار، از سرزمینهاى اسلامى به ویژه ایران، براى زیارت قبر او عازم این سرزمین هستند.
امیرالمومنین، على علیه السلام از فاطمه علیها السلام دو دختر و از سایر زنان نیز چندین دختر داشتند که چند تن از آنان نام زینب داشته و یا ملقّب به امّکلثوم بودهاند. بر اساس گفته ی «مصعب بن عبدالله زبیرى«،نسب شناس مشهور عرب، زینب کبرى که به همسرى عبدالله بن جعفر در آمد و امّ کلثوم کبرى (زینب صغرى) که همسر عمر بن خطاب شد؛(1) هر دو از
فاطمه ی زهرا علیها السلام بودهاند. وى دختران معروف دیگر ایشان را، که از غیر فاطمه علیها السلام بودهاند، چنین نام برده است: رقیه دختر صَهباء، که همسر مسلم بن عقیل شد، زینب صغرى به ازدواج محمد بن عقیل درآمد وامّ کلثوم صغرى که نامش نفیسه بود و همسر عبدالله اکبر بن عقیل گردید.(2)
مرحوم محسن امین، تعداد دختران على علیه السلام، که لقب امکلثوم داشتهاند را چهار تن دانسته است: 1. همسر مسلم بن عقیل 2. همسر عبدالله اصغر بن عقیل 3. همسر عمر بنخطاب 4. همسر عبدالله بن جعفر.(3)
با توجه به تعداد دختران امام على علیه السلام که هجده تن بوده و برخى القاب مشابه داشتهاند، بدیهى است مورّخان و نسبشناسان و همچنین محققان تاریخ اسلام و شیعه در مورد آنان و نیز محل دفن ایشان، تا حدودى دچار اشتباه و یا تناقض و سرگردانى شوند. این اختلاف در مورد دفن زینب کبرى، امّکلثوم کبرى و زینب صغرى شدّت بیشترى مىیابد لیکن با نقد و بررسى این اختلافات مىتوان به یک نتیجه ی ترجیحى دست یافت که در ادامه به ذکر اقوال مختصرى در این خصوص خواهیم پرداخت.
از آنجا که محقّقان و پژوهندگان شیعه و سنى، پژوهش گستردهاى در مورد محل
دفن زینب کبرى علیها السلام به عمل آوردهاند و ما نیز اشارهاى به آنها خواهیم داشت؛ با یک بررسى و تدقیق علمى، به نظر مىرسد روایت دفن زینب کبرى علیها السلام در شهرک راویه ی دمشق به صحت نزدیکتر باشد. در این مبحث کوتاه ابتدا به شمهاى مجمل از دوران حیات پرافتخار آن بانوى فداکار پرداخته و سپس نظریات و آراى مختلف در مورد محل دفن ایشان را تشریح خواهیم ساخت.
زینب کبرى، ملقّب به امّکلثوم، در سال ششم هجرت – پس از صلح حدیبیه – و دوسال بعد از تولد حسین بن على علیهما السلام پا به عرصه ی وجود گذاشت. محیطى که او در آن رشد کرد، مهبط جبرئیل امین و جایگاه وحى سرمدى بود. روزى که خداوند به رسولش فرمان داد تا تمامى درهایى را که به مسجدالنبى صلى الله علیه و آله گشوده مىشدند مسدود کند، زادگاه او را مستثنى ساخت. مادرش پاره ی تن رسولالله صلى الله علیه و آله، پدرش بهترین صحابه و نخستین مسلمان در اسلام؛ و خاندان او افضل خاندان عالم بود که خداوند متعال رجس و پلیدى را از آنان دور کرده و تحت «کساء» رسولش، در ظلّ حمایت خویش وارد ساخت.
زینب علیها السلام تحت تربیت چنین خاندان استثنایى رشد کرد. از همان ابتدا با مصیبتهاى فراوانى روبهرو شد که تحمّل آن بر بسیارى امکانپذیر نبوده و نخواهد بود. هنوز پنج سال از تولد او نگذشته بود که – پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پدر بزرگ گرامى وى – آن که همواره او وبرادرانش حسن و حسین علیهما السلام در آغوش پر مهر و محبت او روزگار مىگذرانیدند، به سوى حق شتافت. این مصیبت عظیم براى او و به ویژه مادرش طاقت فرسا و گران بود.
او از همان ابتدا در کنار مادر بیمار خود که به دنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبتهاى وارده ی پس از آن، به بستر بیمارى افتاده و روزهاى آخر را مىگذرانید، به پرستارى از او پرداخت و سرانجام شاهد مرگ او و بهترین پناه دوران کودکى خود شد. او شب هنگام، همراه برادرانش حسن و حسین علیهما السلام، پدرش على علیه السلام و چند تن دیگر از محرمان اهلبیت، در مراسم خاک سپارى مادر حضور یافت و پس از آن تلاش مىکرد تا براى دوبرادر، مادرى مهربان باشد.
زینب علیها السلام پس از آن که به سن ازدواج رسید، طبق گفته ی پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، که روزى به فرزندان على علیه السلام و جعفر نگاه کرده و فرموده بود: «دختران ما براى پسران ما و پسران ما
براى دختران ما«؛ از میان آن همه خواستگارانى که داشت به همسرى عموزادهاش، عبدالله بن جعفر بن ابىطالب علیه السلام – که پنج سال از او بزرگتر بود – در آمد. وى نخستین نوزاد اسلام در حبشه بود(4) پدر عبدالله؛ یعنى جعفر طیار در غزوه ی موته به شهادت رسید و مادراو، اسماء بنت عمیس، پس از شهادت همسر، به ازدواج ابوبکر درآمد. اسماء پس از مرگ او، همراه فرزند خردسال خود محمد بن ابى بکر و پس از پیمان همسرى به خانه ی على علیه السلام رفت و براى آن حضرت یحیى و محمد اصغر را به دنیا آورد.(5)
نتیجه ی ازدواج زینب و عبدالله، چند پسر و دختر بود که در تعداد آنان اختلاف است.
مصعب بن عبدالله زبیرى، فرزندان او را جعفر اکبر، عون اکبر، على، امّکلثوم و امعبدالله ذکر کرده است.(6) علاوه براینها، فرزندان دیگرى به نام عباس، عبدالله و محمد نیز به او نسبت دادهاند.(7) ابن عنبه، او را بدون فرزند دانسته است(8) در حالى که عون، عبدالله ومحمد در رکاب امام حسین علیه السلام – در کربلا – به شهادت رسیدند و امّکلثوم نیز به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر طیّار در آمد.(9)
در هر حال، اندک زمانى نگذشته بود که زینب کبرى علیها السلام دوباره شاهد مصیبتى دیگر شد و آن، از دست دادن پدر بزرگوارش على علیه السلام بود، که در سال چهلم هجرى به شهادت رسید. پس از این مصیبت، زینب علیها السلام بیش از بیش تنها ماند و و ظیفه ی او در قبال برادرانش سنگینتر شد.
از آنجا که او باید در آتش حوادث مىسوخت و آبدیدهتر مىشد. هنوز از غمفقدان پدر فارغ نشده بود که پارههاى جگر برادر، مقابل چشمان او ظاهر گشت. او با این
همه مصیبت، آموخت که چگونه در کنار تنها برادر بازماندهاش، امام حسین علیه السلام، چون کوهى استوار بایستد و پذیراى مصیبتهاى بزرگتر باشد.
زینب علیها السلام در فاجعه ی کربلا دهها تن از بهترین و عزیزترین کسانش را از دست داد.
سرانجام خود و سایر زنان اهل بیت به اسارت شامیان پلید و ننگین چهره درآمد و با آن همه مصیبت جانفزا، دلیرانه در مقابل عبیدالله بن زیاد در کوفه به خطبه ایستاد و چهره ی ننگین او را رسوا کرد. سپس، همین اقدام را در مقابل یزید در دمشق کرد و با خطبههاىغرّا و آتشین خود، به پاسدارى از خون امام حسین علیه السلام و قیام او پرداخت.(10)
آن معصومه فداکار، پس از چند روز توقف در دمشق، همراه دیگر زنان اهل بیت و کاروان اسراى کربلا به مدینه بازگشت و در سال 62 هجرى از دنیا رفت.
1) در مورد ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب اختلافات فراوانی در منابع تاریخی بوده و علما و مورخان شیعه نیز نسبت به آن مواضعی مختلف و متعدد دارند. بعضی چون شیخ مفید، عبدالرزاق مقرم، شیخ محمد جواد بلاغی، این مسأله را انکار کرده و نمی پذیرند. در حالی که کسانی چون قزوینی رازی، ابن شهر آشوب، سید محسن امین و محمد هاشم خراسانی آن را پذیرفته اند. در این میان عده ای چون شیخ طوسی، کلینی، و طبرسی از اجله ی علما و محدثان و فقهای شیعه ضمن پذیرش آن، ازدواج را امری اجباری دانسته و اظهار می دارند که علی علیه السلام در قلب به این امر راضی نبوده است. از طرف دیگر، مورخان اهل سنت، بالاتفاق به این مطلب اشاره داشته، و می گویند عمر می خواسته به وسیله ی این ازدواج با خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق فاطمه علیها السلام ارتباط نسبی و سببی برقرار کند؛ زیرا خود گفته است: از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده ام که «کُلُ نَسَب و سبب مُنْقَطع یُومَ القیامة الا نسبی و سَبَبی» لذا ام کلثوم کبری را که فرزند فاطمه علیها السلام بود از علی علیه السلام خواستگاری کرد و چون عباس واسطه شد علی علیه السلام پذیرفت. در این میان مورخان و محققان اهل سنت متمایل به شیعه؛ از جمله محمدبن جریر بن رستم طبری، ابن صباغ مالکی، محب الدین طبری، ابن عنبه، گنجی شافعی و… نیز آن را به تشریح، مورد بررسی و پذیرش قرار داده اند. در هر حال در متون تاریخی به زید و رقیه به عنوان دو فرزند حاصل از این ازدواج اشاره شده است. زید و مادرش زینب صغری در یک روز در مدینه وفات یافتند و به گفته حر عاملی در وسائل الشیعه بر هر دو در یک زمان نماز گزاردند. برای اطلاع بیشتر نک: سید محسن امین اعیان الشیعه، ج 3، ص 485؛ محب طبری، ذخائرالعقبی، ص 167 تا 171؛ قزوینی رازی، النقض، ص 278؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج 6، ص 81؛ شریف مرتضی، نکاح علی ابنة عمر، رساله ی خطی ش 21، ص 27 ـ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
2) کتاب نسب قریش ص 47 ـ 43؛ وی نام هفت دختر دیگر از علی علیه السلام که فرزندان همسران آن حضرت،غیر از فاطمه علیها السلام بوده اند را برشمرده و ابن عنبه، نسابی معروف و مشهور نیز بنقل از ابوالحسن العمری در المجدی، تعداد دختران علی (ع) را هیجده تن ذکر کرده است (عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب ص 83.) همچنین ابن صباغ به نقل از روایات مختلف در مورد تعداد دختران و پسران علی علیه السلام پرداخته است (الفصول المهمه فی معرفة احوال الائمه، ص 134 و 135(.
3) اعیان الشیعه، ج 3، ص 485.
4) ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 4، ص 87.
5) عایشه بنت الشاطی، السیده زینب، ص 48؛ در مورد اسماء بنگرید به پاورقی صفحه ی 104 از کتاب حاضر.
6) کتاب نسب قریش، ص 82.
7) محب الدین طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القری، ص 167؛ اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج 5، ص 269.
8) ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص 55.
9) زبیر بن بکار، همان کتاب، ص 82؛ عایشه بنت الشاطی، همان کتاب، ص 48.
10) برای اطلاع از خطبه های کوبنده زینب علیها السلام نک: طبرسی، الاحتجاج، جلد دوم؛ مجلسی، بحارالانوار، جزء 45 از مجلد پانزدهم؛ ابن طیفور، بلاغات النساء؛ عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین او حدیث کربلا.