جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قُضی القضاء

زمان مطالعه: 2 دقیقه

قُتِلَ الحسینُ سَما أبکی دَماً

حُزْناً علیه و یا جِبالُ تَصَدّعی

مَنَعوهُ شُرْبَ الماء، لاشَربوا غداً

مِن کَفّ والدِه البَطینِ الأنزَعِ

و لِزَینبٍ نَدْبٌ لِفَقْد شَقیقِها

تَدْعوهُ یابنَ الزاکیاتِ الرُکّعِ

الیومَ أصْبغُ فی عَزاکَ مَلا بِسی

سُوداً و أسْکُبُ هاطِلاتِ الأدْمُعِ

الیومَ شَبُّوا نارَهم فی مَنُزِلی

و تَناهَبُوا ما فیه حتّی بُرْقُعی

الیومَ ساقُونی بِظُلْم یا أخی

و الضَربُ ألَّمَنی و أطفالی مَعی

لا راحِمٌ أشکو إلیه مُصیبَتی

لَمْ أَلْفَ إلّا ظالماً لَمْ یَخْشَعِ

حالَ الرَدی بَینی و بَینَک یا أخی

لو کُنتَ فی الأحیاء هالَک مَوضعی

أنعِمْ جَواباً یا حسینُ أما تَری

شِمْرَ الخَنا بالسَوط ألَّمَ أضلُعی

فأجابَها مِنْ فَوقِ شاهِقَةِ القَنا

قُضِیَ القَضاءُ بما جَری فاسْتَرْجِعی

و تَکفَّلی حالَ الیتامی و انظُری

ما کُنتُ أصنَعُ فی حِماهُم فاصْنَعی

«حسین کشته شد پس ای آسمان از حزن و اندوه خون گریه کن و ای کوه‌ها از بار غم بشکافید.

او را از نوشیدن آب منع کردند و مباد که فردای قیامت از دست پدر بزرگوارش سیراب شوند.

زینب سلام‌الله‌علیها ندبه‌کنان فقدان برادرش را مویه کرد و ندا می‌داد ای فرزند زنان پاکیزه و مطهر که هماره در عبادت‌اند.

امروز در عزای شما جامه سیاه کنم و اشک‌های سیل آسا از دیده برافشانم.

امروز حرامیان در منزل من آتش افروختند و هر آنچه بود غارت کردند حتی از مقنعه من نیز دست برنداشتند.

امروز ظالمانه مرا راندند، ای برادر! ضربات دشمن مرا و کودکان مرا به درد آورده است.

هیچ رحم‌کننده‌ای نیست که مصیبت خود به او بازگویم و هیچ یاوری جز ظالم سرکش نیابم.

ای برادر! میان من و تو مرگ حائل است، اگر تو در میان زنده‌ها حضور داشتی موقعیت من برایت هولناک بود.

ای حسین! لب به جواب بگشا آیا نمی‌نگری شمر فحاش به ضرب تازیانه استخوان‌هایم را به درد آورده است؟

سر حسین علیه‌السلام از فراز نیزه زینب را این‌گونه پاسخ داد: اینک تقدیر جاری گشته. تو ای خواهر به درگاه الهی استرجاع کن.

ای زینب! بر تو باد تکفل و سرپرستی یتیمان و خوب بنگر من در حمایت از آنها چگونه عمل می‌کردم تو نیز همان کن.»

سید محمد بن سید مال الله قطیفی

***