چرا میگویند زینب سلاماللهعلیها پیامآور عاشورا بود، پس بقیه افرادی که در اسارت بودند، چه نقشی داشتند؟
در خصوص نقش و میزان تأثیرگذاری اهل بیت علیهمالسلام در نهضت عاشورا، باید علل بردن آنان در کربلا بررسی شود، درباره بردن اهل بیت به کربلا سه احتمال وجود دارد:
1- تکلیف الهی
2- عدم امنیت اهل بیت در مدینه
3- پیامرسانی
برخی عقیده دارند که امام حسین علیهالسلام اهل بیت خود را به عنوان وظیفه همراه برد، زیرا در برخی روایات بدان اشاره شده است. (1)
برخی دیگر عقیده دارند، حضور اهل بیت علیهمالسلام در کربلا بدان جهت بود که امنیت اهلبیت از سوی دشمن در مدینه تهدید میشد.
برخی نیز عقیده دارند که حضور اهل بیت علیهمالسلام به منظور پیامرسانی و تبلیغات بود، که شهید مطهری از طرفداران این نگرش است. (2)
به نظر میرسد که احتمال سوم قابل قبول بوده و همسو با اهداف امام حسین علیهالسلام است.
بیتردید همه اهل بیت علیهمالسلام در به ثمر رساندن نهضت نقش بنیادی داشتند، زیرا هر انقلابی دو چهره دارد، پیامرسانی نهضت را اهل بیت علیهمالسلام به عهده داشتند، همانگونه که خون دادن و شهید شدن رسالت امام و یاران او بود، زنان نیز با عزاداری، شعر خواندن و سخن گفتن، رسالت خویش را انجام دادند.
حضور کودکان مانند علی اصغر، رقیه، پیامرسانی بود و این پرسش را در جهان اسلام مطرح نمود که چرا امام حسین علیهالسلام کودکان و زنان را به کربلا آورد؟ مگر چه حادثهای اتفاق افتاده است!؟
از سوی دیگر حضور کودکان و همه اهل بیت، بُعد عاطفی انقلاب را افزایش داد، زیرا هم در آن زمان و هم بعد از حادثه کربلا، یکی از سوزناکترین مرثیهها و روضهها که خوانده میشد، مربوط به علی اصغر و دختران امام حسین علیهالسلام بود.
امروزه نیز روضه علی اصغر از سوزناکترین روضهها است. بدین ترتیب هر کدام از اهل بیت در قیام نقش جاودانه داشتند، ولی نقش حضرت زینب سلاماللهعلیها به عنوان قافلهسالار انقلاب، اساسی بود؛ زیرا او مضافاً بر این که مانند دیگر اهل بیت علیهمالسلام حضور داشت، سرپرستی اهلبیت را نیز عهده دار بود، که تاریخ زندگی حضرت زینب سلاماللهعلیها نشان از آن دارد.
زینب سلاماللهعلیها نه تنها پناهگاه اهل بیت بود، بلکه حتی از وجود مقدس امام زین العابدین علیهالسلام نیز دفاع کرد. گفتگوی او با دشمنان، مانند ابن زیاد و یزید و خطبههای آتشین او در کوفه (3) و شام، نقش بنیادی در خنثیسازی تبلیغات دشمن و تحریفزدایی و پیامرسانی نهضت امام حسین علیهالسلام داشت.
چرا که حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه خطبه خواند (3) و با سرزنش مردم آنان را متوجه خیانت و جنایتشان کرد، خطبه زینب سلاماللهعلیها در کوفه به گونهای بود که مردم اشک ریخته، به سرزنش خود پرداختند. در کوفه مردم قبل از خطبه او، اهل بیت را به عنوان آشوبگر (4) و خارجی میشناختند. (5) اما بعد از خطبه همان مردم از اهل بیت امام حسین علیهمالسلام به عنوان بهترین خاندان یاد کردند. (6)
حضرت زینب سلاماللهعلیها در شام نیز خطبه خواند (7) و از یزید به عنوان شیطان یاد نمود که نقش مهمی در رشد سیاسی مردم داشت. خطبه حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام و عزاداری اهل بیت علیهمالسلام در شام به گونهای مؤثر بود که یزید مجبور شد، قتل امام حسین علیهالسلام را به ابن زیاد نسبت دهد و از اهل بیت علیهمالسلام دلجویی نماید و آنان را به مدینه بازگرداند.
بیتردید نقش زینب سلاماللهعلیها در پاسداری از قیام امام حسین علیهالسلام اساسی بود و تأثیرگذاری آن بیشتر از تأثیرگذاری دیگران بود. از این رو، از او به عنوان پیامآور عاشورا و رهبر انقلاب بعد از عاشورا یاد کردهاند. البته نقش عمده حضرت زینب سلاماللهعلیها در قیام امام به معنای نفی نقش اهل بیت علیهمالسلام نیست؛ آنان نیز هر کدام در نهضت امام نقش داشتهاند.
بر اساس نقش بنیادی اهل بیت در پاسداری از قیام امام حسین علیهالسلام بود که زینب سلاماللهعلیها در انجام رسالت خود بسیار موفق بود؛ زیرا آنها مانند اسیران شکست خورده ظاهر نشدند و زانوی غم بغل نگرفتند، بلکه با سخنرانیها و خطبهها، شعارهای آزادی خواهی امام حسین علیهالسلام را طنین انداز نمودند و دشمن را رسوا کردند.
مرحوم آیتی مینویسد:
«در بررسی حادثهای که هفتاد و دو مرد از جان گذشته آن را به وجود آوردند و زنان و کودکان داغدیده و سوگوار، آن را به نتیجه رساندند، خواهیم دید که خطبهها و سخنان اهل بیت علیهمالسلام و گفتار آن گویندگان شجاع، فصیح و بلیغ، چگونه در سینه مردم جا گرفت و دلهای آنان را تکان داد و پردههای گمراه کننده را بالا زد، تشخیص مردم را به کلی تغییر داد و آنان را متوجه ارزش این قیام مقدس ساخت و مجال تحریف و تغییر چهره این واقعه تاریخی را از دست دشمن گرفت و همه را در تاریخ ثبت کرد.» (8)
1) حیاة الامام الحسین، ج 2، ص 297.
2) حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 272.
3) لهوف، ص 86؛ احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 31؛ ارشاد، شیخ مفید، ص 136؛ بحار الانوار، ج 45، ص 109.
4) تاریخ طبری، ج 4، ص 289.
5) بحار الانوار، ج 45، ص 156.
6) احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 31.
7) لهوف، ص 111؛ بحارالانوار، ج 45، ص 135.
8) بررسی تاریخ عاشورا، ص 161.