حضور آن خاندان بزرگمنش، بزرگوار، شجاع و آگاه در ساحل فرات و در قلب رویدادهای جانسوز عاشورا نه به استبداد اموی، آن روزگار اجازه انکار شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش را داد و نه به دیگر تاریکاندیشان و ظالمان تاریخ.
امام حسین علیهالسلام در پرتو علم لدنی امامت، نیک میدانست که در آن سفر روشنگر، ستمستیز و آزادیخواهانه خویش در سرزمین کربلا به مقام والای شهادت نایل خواهد آمد، او همچنین از گستره فاجعه و ابعاد آن آگاه بود و با این وصف تصمیم حرکت گرفت و خاندان خویش را نیز با این آگاهی به همراه برد. حتی خوب می دانست که پیگیری نهضت عاشورا پس از شهادت او برای رسیدن به نتیجه لازم است و این کار سترگ نیز تنها از آن بانوان خردمند و دختران اندیشمند ساخته است.
و صد البته که یکی از درخشانترین رازهای ماندگاری نهضت امام حسین علیهالسلام، به همراه بردن بانوی خردمند خاندان وحی، زینب سلاماللهعلیها و دیگر دختران آزادمنش و دلیر پیامبر و مشارکت آنان در نهضت عاشورا و ادامه مبارزه در رساندن پیام عاشوراییان بود.
آن حضرت هم از گرفتاریها و رنجهایی که در آن سفر بر آنان میبارید، آگاهی داشت و هم از نقش سترگ آنان در روشنگری و شکوفا ساختن نهضت عدالتخواهانه و رساندن پیامها و ترسیم اهداف و آرمانهایش به وسیله آنان آگاه بود، به همین جهت آنان را به مشارکت در آن مبارزه فکری و فرهنگی فراخواند و به همراه خود برد.
چرا که اگر امام حسین علیهالسلام و همه همراهانش در کربلا کشته میشدند و گزارش آن فاجعه به وسیله دشمنان او گزارش میشد و به وسیله تاریخنگاران دست نشانده، آنسان که استبداد اموی دیکته مینمود، نوشته میشد، در آن صورت چه روی میداد؟
آیا جز این است که از آن نهضت آزادیخواهانه و آن خونهای ریخته شده بر آن خاک تفتیده، اثر و خبر درستی به افکار عمومی و نسلهای آینده نمیرسید و همه چیز نابود میشد؟
به همین دلیل زینب سلاماللهعلیها کاروانی را که اندوه بر آن خیمه زده بود و در رخساره زنانش، جز پریشانی و هراس دیده نمی شد، به شکیبائی دعوت می کرد و یادآور می شد که هنوز آغاز راه است و راهی بس طولانی پیش رو دارند و باید به زیور صبر آراسته باشند.
او می دانست، بعد از کربلا، کاروان سالار است و یکه و تنها بایستی یک کاروان اسیر را منزل به منزل ببرد و سالم به مقصد برساند.
بیگمان روش مترقی و دانش مدیریت، شهامت و فرصتسازی تحسینبرانگیز زینب سلاماللهعلیها بود، که پس از امواج دروغپراکنی استبداد و فریب افکار عمومی به وسیله یزید و پیروزی ظاهری و نظامی او، توانست آن چیرگی را به شکست و رسوایی و ننگ و عار برای او تبدیل سازد و سرانجام پس از فرونشستن توفانها و گرد و غبارها، پیروزی و ماندگاری نهضت عدالتخواهانه عاشورا و اندیشه و منش و هدفهای امام حسین را بر سکوی جاودانگی بنشاند.