علم از برجسته ترین صفات بشری است، هر انسانی که دارای علم باشد از هر جهت نسبت به دیگران ممتاز است. قرآن در این رابطه می فرماید:
یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات. (1)
خداوند متعال مقام اهل ایمان و دانشمندان را رفیع می گرداند.
البته در اینجا آن علمی منظور است که باعث نورانیت دل و معرفت بیشتر انسان به خدا و حقایق عالم می گردد. عمدتا علمی که انسان از طریق درس و بحث و مدرسه به دست می آورد، علم اکتسابی است، لکن آن علمی که از راه تزکیه و تهذیب نفس و نیز از افاضات الهیه حاصل می شود، علم لدنی است و نوعا جوشش و پیدایش آن از دل است و هرگز نصیب انسان نمی شود، مگر آنکه دل از پلیدیها و آلودگیها پاک گردد. در حدیثی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
من اخلص لله تعالی اربعین صباحا، فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه(2)
کسی که چهل روز، خود را برای خدا خالص کند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می کند.
پس علمی که در سایه خلوص و تصفیه باطن نصیب آدمی می شود علم لدنی است، حضرت علی (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند:
العلم علمان: مطبوع و مسموع و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع. (3)
علم بر دو گونه است: علم مطبوع، طبیعی، فطری و دیگر علم مسموع (اکتسابی) و این علم سود ندهد هرگاه با علم مطبوع (فطری) نباشد.
به قول مولوی:
عقل دو عقلست اول مکسبی
که درآموزی چو در مکتب صبی
عقل دیگر بخشش یزدان بود
چشمه آن در میان جان بود
از درون خویشتن جو چشمه را
تا رهی از منت هر ناسزا
قطعا علم زینب کبری (علیهاالسلام) از سنخ معلومات بشری نبوده است، بلکه دل او در سایه افاضات الهی و تعلیمات معلمان بزرگ وحی و در مکتب نبوت و امامت از منبع علوم غیبی سیراب گشته بود و البته شواهد و قراینی نیز وجود دارد که جملگی بر مقام علمی آن بانوی بزرگوار دلالت دارد. سید
نورالدین فاضل جزایری در کتاب خصائص زینبیه می نویسد: حضرت زینب (علیهاالسلام) مجلس تعلیم و تدریس داشته است و در مدت اقامت پدرش در کوفه برای زنان، مجالس تفسیر و احکام اسلامی برگزار می کرد. یک روز در حالی که پیرامون کلمه «کهیعص» صحبت می نمود پدرش وارد شد و فرمود: «می شنوم تفسیر «کهیعص» را برای زنان می گویی؟» زینب (علیهاالسلام) عرض کرد: «بلی پدر«، سپس حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «نور دیده من در این کلمه رمزی است که بر مصیبت هایی که بر شما وارد می شود حکایت می کند.»
عرض کرد: «چگونه است آن مصیبت؟» حضرت علی (علیه السلام) ماجرای مصیبت او را تعریف کرد و سپس زینب (علیهاالسلام) سخت گریست (4)
از جمله شواهد دیگری که بر مقام علمی و فضیلت زینب کبری (علیهاالسلام) دلالت می کند، بیان حضرت زین العابدین (علیه السلام) در کوفه است. زمانیکه سفیر کربلا خطبه آتشین و کوبنده خود را در کوفه ایراد می نمود، آن حضرت فرمود:
یا عمه اسکتی، انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه (5)
عمه جان، آرام بگیر، الحمدالله تو دانشمند بدون معلم و متفکر بدون کلاس و مدرسه هستی.
ناگفته نماند که در روایات متعدد از قول بزرگان آمده است که حضرت زینب (علیهاالسلام) از کودکی دارای علم و فضیلت بوده اند. در کتاب زینب کبری (علیهاالسلام) شیخ جعفر نقدی آمده است: «زینب (علیهاالسلام) در دوران طفولیت بر دامن پدر
می نشست و پدر او را با لطف تعلیم می داد، روزی به او فرمود! نور دیده من بگو دو تا، زینب (علیهاالسلام) در جواب گفت پدرم زبانی که بگفتن یکی گردش کرد، چونه کلمه دو تا را ادا کند؟ حضرت علی (علیه السلام) دختر را به سینه چسباند و او را بوسید.«
حضرت زینب (علیهاالسلام) در علم خداشناسی تا آن جا پیش می رود که، تمام وجود حتی اعضاء و جوارح اش به یکتایی خداگواهی می دهند، مسلما چنین کسی جز واحد، بر زبان نمی آورد.
چیست توحید خدا آموختن
خویشتن را پیش واحد سوختن
حتی مقام علمی زینب (علیهاالسلام) بدانجا می رسد که امام حسین (علیه السلام) نیابت امامت را در کربلا به دلیل بیماری امام زین العابدین (علیه السلام) بدو می سپارد.
شیخ صدوق علی بن بابویه در این زمینه می فرماید: (5) «حضرت زینب (علیهاالسلام) نیابت خاص را از طرف امام حسین (علیه السلام) بعهده داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او رجوع می کردند، تا زمانیکه امام زین العابدین (علیه السلام) از بیماری خلاص یافت.»
القابی که تاریخ برای زینب (علیهاالسلام) بازگو می کند، تماما از فضایل و امتیازات علمی و فکری او حکایت می نمایند. از همه مهمتر، خطبه های زینب کبری (علیهاالسلام) در کوفه و شام اسناد گویایی هستند که مقام علمی او را بدون شواهد به اثبات می رسانند، نکات علمی و ادبی و معانی بکار رفته در
خطبه های سفیر کربلا بحدی است که ذهن هر خواننده دل آگاه و اندیشمند را به تماشای فرازهای ظریف و بلیغ آن می نشاند.
1) سوره مجادله / 11.
2) سفینه البحار / ج1 / ص408.
3) نهج البلاغه / کلام 231.
4) خصائص زینبیه / ص 27.
5) سفینه البحار / ج یک / ص 588.