زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ای عشق فاطمه
بنما نظر مرا
صبری نما حسین
ای جان مرتضی
تا که کنم وداع
با اشک و نالهها
ای دین و مذهبم
نام تو بر لبم
بر پشت سر نگر
یار تو زینبم
در هجر تو اخا
از غم لبالبم
بعد از تو خون جگر
هر روز و هر شبم
بی تو، به خیمهها
در ماتمم حسین
بودن ز بعد تو
تنها غمم حسین
در خیمه فراق، با بانگ الامان
هر کودکی بگفت: بابا بمان بمان
دخت سه سالهای گیرد ز تو نشان
زد ناله مادرت با قامتی کمان
مظلوم حسین من!
***